81
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دهم

۷ / ۲

مولوى‏۱

اى شاه شاهان جهان، اللَّه مولانا على‏۲اى نور چشم عاشقان، اللَّه مولانا على‏
حمد است گفتن نام تو، اى نور فرّخ نام توخورشيد و مه هندوى تو، اللَّه مولانا على‏
خورشيد مشرق خاورى، در بندگى بسته كمرماهت غلام نيك پى، اللَّه مولانا على‏
خورشيد باشد ذرّه‏اى، از خاكدان كوى تودرياى عمّان شبنمى، اللَّه مولانا على‏
موسى عمران در غمت، بنشسته بُد در كوه طورداوود مى خواند زبور، اللَّه مولانا على‏
شاهم على مرتضى، بعدش حسن نجم سماخوانم حسين كربلا، اللَّه مولانا على‏
آن آدم آل عبا، دانم على زين العبادهم باقر و صادق گُوا، اللَّه مولانا على‏
موسى كاظم هفتمين، باشد امام و ره‏نماگويم على موسى الرضا، اللَّه مولانا على‏
موسى تقى آى و نقى، در مهر او عهدى بخوان‏با عسكرى رازى بگو، اللَّه مولانا على‏
مهدى سوار آخرين، بر خصم بگشايد كمين‏آن شاه چون پيدا شود، الله مولانا على‏
اقرار كن، اظهار كن، مولاى رومى اين سخن‏هر لحظه سرِّ من لدن، اللَّه مولانا على.۳

1.جلال الدين محمد بلخى رومى ، معروف به «مولوى»(۶۰۴ - ۶۷۲ ق) ، از برجسته‏ترين شاعران مسلمان و از تأثيرگذارترين مشايخ تصوّف و عرفان است . در كودكى همراه پدر ، به قونيه در آناتولى (روم شرقى) هجرت كرد و تا پايان عمر در آن شهر - پايتخت سلاجقه روم - زيست . در آن‏جا نزد پدرش بهاء الدين محمد (بها وَلَد) و برهان الدين محقّق ترمذى و شمس الدين محمّد بن ملك داد تبريزى (شمس تبريزى) ، فقه و حديث و كلام و عرفان آموخت . از او پنج اثر با نام‏هاى: مثنوى معنوى، فيه ما فيه، ديوان شمس، مجالس سبعه و مكتوبات، برجاى مانده است .

2.اين تعبير بدان معنا نيست كه مولاى ما على خداست؛ بلكه خداوند(اللَّه) مناداى دوم است، يعنى: «خدايا گواه باش كه مولاى ما على است». نيز ممكن است اساساً اين رديف شعرى (اللَّه مولانا على) به معناى «خدا، مولاى ما، بلندمرتبه است» باشد.

3.كليات ديوان شمس تبريزى، چاپ رينولد نيكلُسن؛ ديوان حضرت شمس، چاپ هند، مطبعه منشى نولكشور؛ ديوان شمس، نسخه خطى مدرسه شهيد مطهرى ، تهران، به شماره ۲۳۷ و ۷۱۱۴.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دهم
80

از جميع انبياى هر زمان‏شد نبوّت ختم بر احمد بدان
بعد از آن ختم ولايت بر على‏است‏نور رحمت از كلام او جلى است‏
بعد حيدر ختم بر مهدى بودآن كه در دين هدى‏ هادى بود.
و نيز از اوست:
اى به محشر، تو شفاعت‏خواه من‏قُرّة العين رسول و شاه من‏
اى ز تو روشن جهان نور و علم‏هم ولايت دارى و هم كان حلم‏
صد هزاران اوليا رو بر زمين‏از خدا خواهند مهدى را يقين‏
يا الهى! مهديى، از غيب آرتا جهانِ عدل گردد آشكار
مهدى و هادى و تاج اَنبيابهترينِ خلق و برج اوليا
اى ولاى تو معيّن آمده‏بر دل و بر جان روشن آمده‏
اى تو ختم الأوليا اندر جهان‏در همه جان‏ها نهان، چون جانِ جان‏
اى تو هم پيدا و پنهان آمده‏بنده عطّارت ثناخوان آمده‏
آنچه من ديدم همه ديد تو بودوآنچه من كردم ز تقليد تو بود
اى به هر قرنى تو پيدا آمده‏در ميان جان، مصفّا آمده‏
عاشقان را عشق تو كرده است مست‏عارفان را جام عرفان دِه به دست‏
اى تو هم معشوق و هم عشق الست‏عشق تو بُردَه‏است خود ما را ز دست‏
دست ما و دامن تو اى اميراين فقير مبتلا را دست گير
من پناه خود به تو آورده‏ام‏حبّ تو با شير مادر خورده‏ام .۱

1.مظهر العجايب: ص ۷- ۸.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20146
صفحه از 367
پرینت  ارسال به