431
دانشنامه قرآن و حديث 9

۳ . مسجد خَيف

۲۱۰.تفسير القمّى:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع در مسجد خَيف فرمود: «من پيش از شما مى روم و شما در كنار حوض [كوثر] ، بر من وارد مى شويد؛ حوضى كه پهنايش از بُصرى ۱ تا صنعاست، ۲ و در آن ، جام هايى سيمين به شمار ستارگان وجود دارد. بدانيد كه من در باره دو چيز گران سنگ ، از شما خواهم پرسيد».
گفتند: اى پيامبر خدا! دو چيز گران سنگ چيست؟
فرمود: «كتاب خدا كه گران سنگِ بزرگ تر است. يك طرف آن در دست خداست و طرف ديگرش در دست شما. پس بدان چنگ زنيد تا هرگز گم راه نشويد و هيچ گاه نلغزيد. و گران سنگ كوچك تر ، عترت من ، يعنى اهل بيت من اند. خداوند لطيف و آگاه ، به من خبر داد كه اين دو ، هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا آن كه در كنار حوض بر من وارد شوند. آن دو ، به سان اين دو انگشت من اند» و دو انگشت نشانه اش را كنار هم قرار داد . سپس انگشت نشانه و ميانه اش را كنار هم نهاد [و فرمود:] «كه يكى بر ديگرى فزونى دارد».

۲۱۱.الإقبالـ در بيان رخدادهاى حجّة الوداع ـ :چون آخرين روز از روزهاى تشريق ۳ شد، خداوند، سوره «إِذَا جَآءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» را تا آخر آن بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرو فرستاد. پيامبر فرمود: «خبرِ درگذشتم ، به من داده شد».
پس به سوى مسجد خيف رفت و وارد مسجد شد و مردم را بانگ زد كه جمع شوند. مردم ، گرد آمدند. پيامبر صلى الله عليه و آله حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و به سخنرانى
پرداخت و در آن فرمود: «اى مردم! من دو چيز گران سنگ در ميان شما بر جاى مى گذارم: گران سنگ بزرگ تر ، كتاب خداست كه يك سوى آن در دست خداوند عز و جلاست و سوى ديگرش در دست شما. پس بدان چنگ زنيد. و گران سنگ كوچك تر ، عترت من، يعنى اهل بيت من اند. خداى لطيف و آگاه ، مرا خبر داد كه اين دو ، هيچ گاه از يكديگر جدا نخواهند شد تا در كنار حوض كوثر ، بر من وارد شوند. آن دو ، به سان اين دو انگشت من اند» و دو انگشت نشانه اش را به هم چسباند . سپس انگشت نشانه و ميانه اش را به هم چسباند [و فرمود: ]«نمى گويم همانند اين دو هستند كه اين بر اين فزونى دارد».

1.دو بُصرى داريم: يكى در شام و از توابع دمشق است، و ديگرى از روستاهاى بغداد كه نزديك عُكبراء قرار دارد (معجم البلدان: ج ۱ ص ۴۴۱).

2.صنعا، قصبه اى است در يمن و از نيكوترين شهرهاى آن است (معجم البلدان: ج ۳ ص ۴۲۶).

3.ايّام التشريق ، سه روزِ پس از عيد قربان است. از آن روى آنها را بدين نام خوانده اند كه در اين سه روز ، گوشت [قربانى] را «تشريق» يعنى قطعه قطعه مى كنند و در آفتاب پهن مى كنند تا بخشكد (النهاية: ج ۲ ص ۴۶۴ مادّه «شرق»).


دانشنامه قرآن و حديث 9
430

۳ . مَسجِدُ الخَيفِ

۲۱۰.تفسير القمّي :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في حَجَّةِ الوَداع في مَسجِدِ الخَيفِ : إنّي فَرَطُكُم ۱ ، وإنَّكُم وارِدونَ عَلَيَّ الحَوضَ ، حَوضٌ عَرضُهُ ما بَينَ بُصرى ۲ وصَنعاءَ ۳ ، فيهِ قِدحانٌ مِن فِضَّةٍ عَدَدَ النُّجومِ ، ألا وإنّي سائِلُكُم عَنِ الثِّقلَينِ .
قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ومَا الثَّقَلانِ ؟
قالَ : كِتابُ اللّهِ ، الثَّقَلُ الأَكبَرُ ، طَرَفٌ بِيَدِ اللّهِ وطَرَفٌ بِأَيديكُم ، فَتَمَسَّكوا بِهِ لَن تَضِلّوا ولَن تَزِلّوا ، وَالثَّقَلُ الأَصغَرُ عِترَتي وأهلُ بَيتي ، فَإِنَّهُ قَد نَبَّأَنِيَ اللَّطيفُ الخَبيرُ أنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ كَإِصبَعَيَّ هاتَينِ ـ وجَمَعَ بَينَ سَبّابَتَيهِ ـ ولا أقولُ كَهاتَينِ ـ وجَمَعَ بَينَ سَبّابَتِهِ وَالوُسطى ـ فَتَفضُلَ هذِهِ عَلى هذِهِ . ۴

۲۱۱.الإقبالـ في ذِكرِ أحداثِ حَجَّةِ الوَداعِ ـ :فَلَمّا كانَ في آخِرِ يَومٍ مِن أيّامِ التَّشريقِ ۵ ، أنزَلَ اللّهُ عَلَيهِ : «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» ۶ إلى آخِرِها ، فَقالَ صلى الله عليه و آله : نُعِيَت إلَيَّ نَفسي .
فَجاءَ إلى مَسجِدِ ۷ الخَيفِ فَدَخَلَهُ ، ونادى الصَّلاةَ جامِعَةً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ ، فَحَمِدَ اللّهُ وأثنى عَلَيهِ ، وذَكَرَ خُطبَتَهُ عليه السلام ، ثُمَّ قالَ فيها :
أيُّهَا النّاسُ إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثِّقلَينِ : الثِّقلُ الأَكبَرُ كِتابُ اللّهِ عز و جل ، طَرَفٌ بِيَدِ اللّهِ عز و جل ، وطَرَفٌ بِأَيديكُم ، فَتَمَسَّكوا بِهِ . وَالثِّقلُ الأَصغَرُ عِترَتي أهلُ بَيتي ، فَإِنَّهُ قَد نَبّأَنِيَ اللَّطيفُ الخَبيرُ أنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ كَإِصبَعَيَّ هاتَينِ ـ وجَمَعَ بَينَ سَبّابَتَيهِ ـ ولا أقولُ كَهاتَينِ ـ وجَمَعَ بَينَ سَبّابَتِهِ ۸ وَالوُسطى ـ فَتَفضُلَ هذِهِ عَلى هذِهِ . ۹

1.فَرَطُكم : أي مُتقدّمكم إليه (النهاية : ج ۳ ص ۴۳۴ «فرط») .

2.بُصرى : في موضعين : بالشام من أعمال دمشق . وبُصرى من قرى بغداد قرب عكبراء (معجم البلدان : ج ۱ ص ۴۴۱) .

3.صَنعاء : قصبة باليمن وأحسن بلادها (معجم البلدان : ج ۳ ص ۴۲۶) .

4.تفسير القمّي : ج ۱ ص ۳ ، الغيبة للنعماني : ص ۴۲ ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۱۲۹ ح ۶۱ .

5.أيّام التشريق : وهي ثلاثة أيّام تلي عيد النحر ، سُمّيت بذلك من تشريق اللحم ، وهو تقديدهُ وبسطه في الشمس ليجفّ (النهاية : ج ۲ ص ۴۶۴ «شرق») .

6.النصر : ۱ .

7.في المصدر : «المسجد» ، وما أثبتناه هو الصواب كما في بحار الأنوار .

8.في المصدر : «سَبّابَتَيهِ» ، والتصويب من بحار الأنوار .

9.الإقبال : ج ۲ ص ۲۴۲ ، بحار الأنوار : ج ۳۷ ص ۱۲۸ ذيل ح ۲۴ نقلاً عن كتاب النشر والطيّ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 9
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75056
صفحه از 611
پرینت  ارسال به