دانشنامه قرآن و حديث 9 صفحه 7

۲۵ . انسان

درآمد

فصل يكم : تعريف انسان

فصل دوم : آفرينش انسان

فصل سوم : برترى هاى انسان

فصل چهارم : حكمت آفرينش انسان

فصل پنجم : ويژگى هاى ستودنى انسان

فصل ششم : ويژگى هاى نكوهيده انسان

فصل هفتم : پايه هاى كمال انسان

فصل هشتم : آسيب هاى انسان

فصل نهم : انسان كامل

دانشنامه قرآن و حديث 9 صفحه 8

درآمد

انسان ، در لغت

برخى از واژه شناسان ، كلمه «انسان» را از مادّه «انس» به معناى نمايان بودن و يا الفت گرفتن دانسته اند . ابن فارس ، در تبيين ريشه اين واژه مى گويد :
الهَمزَةُ وَ النّونُ وَ السّينُ ، أصلٌ واحِدٌ ، وَ هُوَ ظُهورُ الشَّى ءِ ، وَ كُلُّ شَى ءٍ خالَفَ طَريقَةَ التَّوَحُّشِ . قالوا : الإِنسُ خِلافُ الجِنِّ ، وَ سُمّوا لِظُهورِهِم . يُقالُ : آنَستُ الشَّى ءَ إذا رَأَيتَهُ ... وَ الاُنسُ : اُنسُ الإِنسانِ بِالشَّى ءِ إذا لَم يَستَوحِش مِنهُ . ۱
همزه و نون و سين، يك ريشه معنايى دارد و آن ، آشكار شدن چيزى است و هر چيزى است كه مخالف طريقه توحّش باشد. گفته اند: «اِنس» ، خلاف «جن» است و انس ناميده شدن انسان ها به جهت آشكار بودنشان است. گفته مى شود : «آنـَستُ الشَّى ءَ» ، زمانى كه آن را ديده باشى ... . اُنس، همدمىِ انسان با چيزى است ، زمانى كه از آن نرَمَد .
اين تحليل از ريشه يابى معناى «انسان» ، نشان مى دهد كه از نگاه ابن فارس ، معناى اصلى «إنس» ، آشكار شدن است ، ليكن ميان آشكار شدن و الفت گرفتن ، پيوستگى وجود دارد ؛ امّا به عقيده برخى ديگر از لغت شناسان ، مصدر «اُنس» ، ضدّ

1.معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۱۴۵ مادّه «أنس» .