67
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

على بن الحسين عليهما السلام وارد شدم و به ايشان گفتم: اى فرزند پيامبر خدا ! مرا از كسانى كه خداوند، اطاعت از آنها و دوستى‏شان را پس از پيغمبر واجب نموده و بندگان خود را به اقتدا به آنان ملزم ساخته است، آگاه نما .
فرمود : اى كُنكُر !۱ اولو الأمرى كه خداوند، آنها را امام مردم قرار داده و اطاعت ايشان را واجب نموده است ، امير مؤمنان عليه السلام و بعد از او، دو فرزندش حسن و حسين عليهما السلام هستند و سپس اين مقام به ما رسيده است» و آنگاه ساكت شد .
ابو خالد گفت: گفتم: اى سَرور من ! براى ما روايت كرده‏اند كه امير مؤمنان عليه السلام فرموده : «زمين هيچ گاه از حجّت خدا بر بندگانش خالى نمى‏ماند» . پس حجّت و امام پس از تو كيست ؟
فرمود : «فرزندم محمّد كه نام او در تورات، باقر است ؛ زيرا علم را به صورت كامل از هم خواهد شكافت [و حقايق آن را براى مردم بازگو خواهد كرد] . او امام و حجّت بعد از من است . پس از وى، فرزندش جعفر، حجّت و امام است و نام او در نزد اهل آسمان، صادق است .
راوى گفت: گفتم: اى سيّد من ! چگونه وى را «صادق» ناميده‏اند، در حالى كه شما اهل بيت، همه صادق هستيد ؟
فرمود : «پدرم از پدرش روايت كرده كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود : "هرگاه فرزندم جعفر بن محمّد متولّد شد ، او را صادق نام بگذاريد ؛ زيرا پنجمين فرزند او كه جعفر نام خواهد داشت، به دروغ، مدّعى مقام امامت خواهد شد . وى در نزد پروردگار، كذّاب و افترا زننده محسوب است و مدّعى مقامى است كه اهليّت آن را ندارد . او با پدرش مخالفت مى‏نمايد و به برادرش حسد مى‏ورزد و در هنگامى كه ولىّ خدا غايب است، قصد افشاى اسرار پروردگار را خواهد كرد"» .
امام زين العابدين عليه السلام سپس گريه زيادى نمود و فرمود : «گويا مى‏بينم جعفر كذّاب را در حالى كه طاغوت زمان خود را در جستجوى امر ولىّ خدا راه‏نمايى مى‏كند ، و

1.كُنكر، لقب ابو خالد است.


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
66

دوش او مى‏گذارم ، و او را به قوّت، آزمايش مى‏كنم . او را ديوى سركش و خودپرست خواهد كشت ، و در شهرى كه بناى آن به دست بنده صالح، ذو القرنين، گذاشته شده ، در نزد بدترين مخلوقات من، دفن خواهد گرديد . گفتارم ثابت است كه ديدگان او را به وسيله فرزندش محمّد - كه جانشين اوست - ، روشن خواهم ساخت . او وارث علم و معدن حكمت و جايگاه اسرار من است و بر مخلوقاتم حجّت است . بهشت را جايگاه او قرار خواهم داد ، و او را در هفتاد نفر از خويشاوندانش كه آتش جهنّم بر آنها لازم شده باشد ، شفيع خواهم ساخت و عاقبت كار فرزند او على را كه دوست و يارى كننده من است، به سعادت (خوش‏بختى) پايان مى‏دهم . او كه گواه در ميان خلقم و امين بر وحيم است و از وى دعوت كننده به راهم و خازن علم خود، حسن، را بيرون خواهم كرد ، و آن را به فرزندش كه رحمت بر جهانيان است، كامل خواهم نمود . در اين فرزند ، كمال موسى و بهاى عيسى و صبر ايّوب نهفته است . در زمان او، دوستانم خوار خواهند شد و سرهاى آنها را به يكديگر هديه خواهند داد ، همان طور كه سرهاى ترك و ديلم را به هم هديه مى‏دادند . پس اينان كشته مى‏شوند و سوخته مى‏گردند ، همواره ترسناك ، مرعوب و نگران خواهند بود، زمين به خونشان رنگين مى‏شود و فرياد و ناله و بانك و شيون، از زنان آنها بلند است . اينان، دوستان واقعى من هستند . به وسيله اينها هر فتنه كور و ظلمانى را دفع خواهم ساخت ، و به خاطر اينها زلزله‏ها را برطرف مى‏كنم و غل و زنجيرها را از آنها بر مى‏دارم . اين دسته از مردم، مشمول صلوات پروردگارشان اند و اينان هدايت شده هستند» .
عبدالعظيم عليه السلام گويد : از محمّد بن جعفر ، تعجّب است كه پس از اين كه اين حديث را از پدرش شنيد و آن را براى مردم بازگو كرد ، به گفتار او توجّهى نكرد و خروج نمود . آن گاه گفت : اين، از اسرار پروردگار و دين او و دين فرشتگان اوست . او را از نااهلان نگه دار .

ترجمه حديث ۱۲

۰.حضرت عبد العظيم عليه السلام - به سند خود - : ابو خالد كابلى گفت : بر مولايم زين العابدين

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 96894
صفحه از 339
پرینت  ارسال به