براى توضيح اين مطلب، توجّه به چند نكته ضرورى است :
۱ . اين حديث از پيشبينى قرآن در باره آينده جهان اسلام پس از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله الهام گرفته و در واقع ريشه در اين آيه دارد :
(وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَبِكُمْ .۱ و محمّد، جز فرستادهاى كه پيش از او [نيز] فرستادگانى [آمدند و] گذشتند، نيست . آيا اگر او بميرد يا كشته شود، به گذشته خود [يعنى به جاهليت] باز مىگرديد؟!) .
حديث ياد شده، شرح مىدهد كه چگونه ممكن است جامعه اسلامى به دوران جاهليت باز گردد، بدين شكل كه: با حذف اصل امامت و رهبرى امام عادل، باز گشتن به جاهليت جهان اسلام، قابل پيشبينى است! چيزى كه هست، آن جاهليت، بدون نقاب اسلام بود و اين جاهليت، با نقاب اسلام است.
۲ . بى ترديد، مقصود از امامى كه شناخت وى تداومبخش عصر علم و مانع بازگشت به جاهليت است، هر كسى نيست كه زمام جامعه اسلامى را به دست گيرد؛ بلكه مقصود، امامان از خاندان رسالت هستند كه با عنوان اهل بيت و عترت، در حديث ثقلين و غدير و صدها حديث ديگر به مردم معرّفى شده اند.
۳ . هنگام مرگ ، انسان به روشنى مىفهمد راهى كه اهل بيت عليهم السلام به او نشان دادهاند، راه درست ديندارى بوده و شناخت امام، چه نقشى در حيات معنوى و زندگى اخروى او داشته است .
۴ . حديث ياد شده مىتواند اشاره به اين آيات باشد :
(إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ .۲ همانا تو هشدار دهندهاى و براى هر قومى، راهبرى است) .