حسنى آموخت، پرهيز از غرور به علم و مقام علمى است، مبادا كه انسان به علم خود و به چند كلمه اصطلاح، مغرور شود. غرور، يكى از آفات بزرگ درخت انسانيت و از موانع رشد و ترقّى و نيل به كمالات است؛ ولى در ميان انواع آن، غرور به علم و غرور به عقل و فهم، از همه خطرناكتر است.
از اين رو، بزرگان و پرورش يافتگان مكتب وحى و مدرسه تربيت اهل بيت عليهم السلام و افراد ساخته شده و به انسانيت رسيده، هر چه علم و دركشان بيشتر مىشود، خضوع علمى و شكستگى نفسانى آنها و تواضعشان در برابر بزرگان و اساتيد، بيشتر مىگردد و در مسائل، حدّت و تندى ندارند و به اصطلاح فقها، تسرّع در فتوا نمىنمايند. اينان مىفهمند كه رفع هر جهلى، موجب توجه يافتن به مجهولات بيشتر و دريافت پاسخ هر پرسشى برايشان منبع پرسشهاى فراوانتر است... .
حضرت عبد العظيم با چنين درك و شناختى، متواضعانه در برابر امام زمان خود، زانو بر زمين مىنهد و دينش را عرضه مىدارد.۱
بنا بر اين، انسان در هر مرحلهاى از دانش دينشناسى باشد، شايسته است وقتى به محضر دينشناس بالاتر از خود مىرسد، براى تأييد و يا تكميل معارف دينى خود اقدام نمايد.
۵ . بهرهگيرى از نظريّه كارشناسان دينى، زمينهساز ثبات و پايدارى انسان در ديندارى است.