151
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
150

۶ . نوشتار نيز مى‏تواند همانند گفتار، معرّف شخصيت انسان باشد، چنان كه در حديثى آمده:
الخَطُّ لِسانُ اليَدِ .۱
خط ، زبانِ دست است .

عالِمى در محفل تدريس بوددر مسائل، ماهِر و بى‏ويس بود
از در آمد ناگهان با كَشّ و فش‏يك هيولايى موقّر شيخ‏وش‏
بر سرش عمّامه‏اى چون گُرز سام‏در برش هم جُبّه‏اى كافورفام‏
آمد از در جست و بر مسند نشست‏رنگ از روى مدرّس رخت بست‏
از ادب با بيم، ترك درس گفت‏لب فرو بستند از گفت و شنفت‏
آن مدرّس، ساعتى خاموش بودهم زرنج و درد پا در جوش بود
عاقبت رو كرد سوى آن حريف‏سر فرو افكند با نطق لطيف
گفت: مولانا چرا دارد سكوت؟مى‏نبخشد روح ما را هيچ قوت؟
گفت: گويم از چه، اى شيخ جهان؟گفت: دانى آنچه، روشن كن بيان‏
گفت مولانا كه: اى استاد فرد!روزه را كِى مى‏توان افطار كرد؟
گفت: هنگام غروب آفتاب‏هست افطار صيام آن گه صواب
گفت: آيا چيست حكم آن جناب‏تا سحرگه گر كسى ماند به خواب؟
گفت: بايد روزه بودن تا سحركاشكى كردى سخن سر زودتر!
گفت: آيا با چنين فضل و كمال‏شيخ ما را در چه باشد اشتغال؟
گفت: من شرع شريف ساوه‏امبا همه فضل، اندر آن جا ياوه‏ام‏
گفت: چون شرع شريف استى كنون‏پاى خود را من كشم، اى ذو فنون!
هر كه را شرع شريف آمد لقب‏پا كشيدن پيش او باشد ادب‏
كاشكى زين پيش‏تر گفتى سخن‏وا رهانيديّمان از هر محن!
اين زبان آمد دلت را ترجمان‏چون كه دل نادان بود، مگشا زبان‏
زين سبب فرمود شاه انس و جان:كلّ مرء قد خُبى تحت اللسان .۲

1.غرر الحكم : ح ۷۰۶ .

2.طاقديس : ص ۱۳۹ - ۱۴۱ با تلخيص .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 96914
صفحه از 339
پرینت  ارسال به