105
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

ناگزير در همانى قرار دارند كه برايشان مقدّر كرده است ، و آن ، عين دادگرى خداوندعزّ وجلّ است . زنا ، دزدى ، مى‏گسارى ، آدمكشى ، حرامخوارى ، شرك به خداوندعزّ وجلّ ، و گناهان و نافرمانى‏ها، همگى با قضا و قدر خدا هستند، بى آن كه كسى را بر خدا حجّتى باشد ؛ بلكه خداوند بر بندگانش ، حجّت رسا دارد و (از آنچه مى‏كند ، پرسيده نمى‏شود و آنان مورد پرسش قرار مى‏گيرند) ... . هر كس بپندارد كه خداوندعزّ وجلّ براى بندگانى كه نافرمانى مى‏كنند ، خير و طاعتْ خواسته و بندگان هم براى خودشان شر و نافرمانى خواسته‏اند و بر اساس خواستشان عمل مى‏كنند ، پنداشته كه خواست بندگان بر خواست خدا ، برتر است . و كدام افترا بر خدا ، بزرگ‏تر از اين است؟! ۱
مصداق بارز «جبرگرايى ميانه» ، اشاعره هستند، هر چند كه آنان خود را جبرى نمى‏دانند . اشاعره ، عموميّت قضا و قدر جبرى در افعال را مى‏پذيرند و قائل اند كه همه چيز از جمله افعال اختيارى انسان ، مخلوق خدايند. ابو الحسن اشعرى (پايه‏گذار نظريّه اشاعره) مى‏گويد :
هيچ كننده‏اى ، حقيقتاً جز خداوند براى آن نيست . ۲
وى براى اين كه از جبر ، رهايى يابد و براى انسان ، نقشى در نظر بگيرد ، «نظريّه كسب» را مطرح مى‏كند. به اعتقاد او فقط قدرت قديم ، در خلق و ايجاد فعل ، مؤثّر است و اين قدرت ، از آنِ خداست ؛ امّا انسان نيز از قدرت حادث ، برخوردار است و اثر قدرت حادث ، احساس آزادى و اختيار است ، نه انجام دادن كار .
مقصود از «كسب» ، مقارنت ايجاد فعل در انسان با ايجاد قدرت حادث در انسان است ؛ امّا از آن جا كه هم فعل و هم قدرت حادث ، هر دو ، به وسيله خدا انجام مى‏پذيرند ، «كسب» نيز مخلوق خدا خواهد بود . وى مى‏گويد :
اگر كسى بگويد : «چرا شما مى‏پنداريد كه دستاورد بندگان ، آفريده خداوند

1.ر.ك : بحوث فى الملل و النحل : ج ۱ ص ۱۶۱ .

2.اللمع : ص ۳۹ .


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
104

بنده قائل نيست و جبرگرايىِ ميانه كه اجمالاً قدرتى براى بنده قائل است ؛ امّا بى هيچ اثرى .۱
در كتاب‏هاى مذاهب و فرق اسلامى ، نخستين فرقه‏اى كه «جبريّه» ناميده شده است ، مُرجئه جبريّه به رهبرى جهم بن صفوان است .۲ به اين گروه ، جهميّه نيز مى‏گويند . اينان ، «جبرگراى ناب» اند . ۳ شهرستانى ، عقيده جهم را چنين توصيف مى‏كند :
همانا انسان بر چيزى قدرت ندارد و به داشتن استطاعت ، توصيف نمى‏شود. او در كارهايش مجبور است و هيچ قدرت و اراده و اختيارى از خود ندارد. خداوند متعال، افعال انسان را خلق مى‏كند ، همان گونه كه [افعالِ‏] همه جمادات را خلق مى‏نمايد؛ ولى افعال، مجازاً به انسان نسبت داده مى‏شوند، همان گونه كه مجازاً به جمادات نسبت داده مى‏شوند، چنان كه گفته مى‏شود: «درخت، ميوه داد»، «آب، جارى شد»، «سنگ، تكان خورد»، «خورشيد، طلوع كرد و غروب كرد»، «آسمان، ابرى شد و باريد»، «زمين، لرزشى كرد و روييد» و مانند اينها. ثواب و عقاب، جبر است ، چنان كه همه افعال، جبرند... . وقتى جبرْ ثابت شد ، تكليف نيز جبر مى‏شود. ۴
يكى از جريان‏هاى مهمّ اعتقادى در اسلام ، اهل حديث هستند . اينان ، خود را جبرى نمى‏دانند؛ امّا لازمه سخنانشان جبر است . احمد بن حنبل در اعتقادنامه خود مى‏گويد :
خداوند ، حكمش را بر بندگان ، جارى ساخت و آنان نمى‏توانند از حكم او بيرون بروند ؛ بلكه همگى به همان سمتى در حركت اند كه برايشان قرار داده است و

1.الملل و النحل : ج ۱ ص ۸۵ .

2.جهميّه، ياران جهم بن صفوان اند . او از جبرگرايانِ ناب بود و بدعتش در تِرمِذ، آشكار شد . مسلم بن اَحوزِ مازنى، وى را در مَرو در اواخر حكمرانى بنى اميّه كشت (الملل و النحل : ج ۱ ص ۸۶) .

3.الفرق بين الفرق : ص ۲۱۱ .

4.الملل و النحل : ج ۱ ص ۸۶ .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 96709
صفحه از 339
پرینت  ارسال به