781
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

زَحْر گفت : اى امير مؤمنان ! به پيروزى و يارى خدا ، بشارت بده ! حسين بن على با هجده تن از خانواده و شصت نفر از پيروانش ، بر ما وارد شدند و ما هم به سوى آنها رفتيم و از آنان خواستيم كه تسليم شوند و به حكم امير عبيد اللَّه بن زياد ، گردن بنهند و يا بجنگند . آنان ، جنگ را بر تسليم شدن ، ترجيح دادند . ما هم هنگام طلوع آفتاب ، به آنها يورش برديم و آنها را از هر سو ، محاصره كرديم ، تا آن كه شمشيرها ، جايگاهشان را از سرهاى آنان بر گرفتند . آنان ، عقب مى‏نشستند ؛ امّا پناهگاهى نداشتند و از [دست‏] ما به پشته‏ها و حفره‏ها پناه مى‏بردند ، مانند پناه جستن كبوتران از بازِ شكارى . به خدا سوگند - اى امير مؤمنان - ، جز به اندازه نحر كردن شترى يا خواب كوتاه نيم‏روزى ، طول نكشيد كه تا آخرين نفرشان را از پاى در آورديم .
اكنون ، پيكرهاى برهنه و لباس‏هاى خونين و گونه‏هاى خاك‏آلودشان ، كه خورشيد ، آنها را مى‏گُدازد و باد بر آنها مى‏وزد ، پيشكش تو! زائران آنها ، عقاب‏ها و لاشخورهاى بيابان‏هاى خشك و دوردست اند .
چشم يزيد ، اشكبار شد و گفت : من از اطاعتتان ، بدون كشتن حسين هم راضى مى‏شدم . خدا ، پسر سميّه را لعنت كند ! هان ! به خدا سوگند ، اگر من بودم ، از حسين مى‏گذشتم . خداوند ، حسين را رحمت كند !
و هيچ صِله و پاداشى به او نداد .۱

1.وَاللَّهِ إنّا لَعِندَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ بِدِمَشقَ إذ أقبَلَ زَحرُ بنُ قَيسٍ حَتّى‏ دَخَلَ عَلى‏ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، فَقالَ لَهُ يَزيدُ : وَيلَكَ ما وَراءَكَ وما عِندَكَ ؟ فَقالَ : أبشِر - يا أميرِ المُؤمِنينَ - بِفَتحِ اللَّهِ ونَصرِهِ ، وَرَدَ عَلَينَا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ في ثَمانِيَةَ عَشَرَ مِن أهلِ بَيتِهِ وسِتّينَ مِن شيعَتِهِ ، فَسِرنا إلَيهِم فَسَأَلناهُم أن يَستَسلِموا ويَنزِلوا عَلى‏ حُكمِ الأَميرِ عُبَيدِ اللَّهِ بنِ زِيادٍ أو القِتالَ ، فَاختارُوا القِتالَ عَلَى الاِستِسلامِ ، فَعَدَونا عَلَيهِم مَعَ شُروقِ الشَّمسِ فَأَحَطنا بِهِم مِن كُلِّ ناحِيَةٍ ، حَتّى إذا أخَذَتِ السُّيوفُ مَأخَذَها مِن هامِ القَومِ يَهرُبونَ إلى‏ غَيرِ وَزَرٍ ، ويَلوذونَ مِنّا بِالآكامِ وَالحُفَرِ لِواذاً كَما لاذَ الحَمائِمُ مِن صَقرٍ ، فَوَ اللَّهِ يا أميرَ المُؤمِنينَ ما كانَ إلّا جَزرَ جَزورٍ أو نَومَةَ قائِلٍ ، حَتّى‏ أتَينا عَلى‏ آخِرِهِم ، فَهاتيكَ أجسادُهُم مُجَرَّدَةً ، وثِيابُهُم مُرَمَّلَةً ، وخُدودُهُم مُعَفَّرَةً ، تَصهَرُهُمُ الشَّمسُ وتَسفي عَلَيهِمُ الرّيحُ ، زُوّارهُمُ العِقبانُ وَالرَّخَمُ بِقِيٍّ سَبسَبٍ . قالَ : فَدَمَعَت عَينُ يَزيدَ ، وقالَ : قَد كُنتُ أرضى‏ مِن طاعَتِكُم بِدونِ قَتلِ الحُسَينِ ، لَعَنَ اللَّهُ ابنَ سُمَيَّةَ ، أما وَاللَّهِ لَو أنّي صاحِبُهُ لَعَفَوتُ عَنهُ ، فَرَحِمَ اللَّهُ الحُسَينَ ، ولَم يَصِلهُ بِشَي‏ءٍ ۶۴۰ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۵۹ ؛ الإرشاد: ج ۲ ص ۱۱۸) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
780

۷ / ۵

تبريك پيروزى به يزيد

۶۳۶.تاريخ الطبرى - به نقل از عمّار دُهنى ، از امام باقر عليه السلام ، در بيان روانه شدن اهل بيتِ امام حسين عليه السلام به شام به وسيله عبيد اللَّه - : [عبيد اللَّه‏] آنان را سوار و به سوى يزيد ، روانه كرد . هنگامى كه بر او وارد شدند ، يزيد ، همه كسانى (بزرگانى) را كه در شام حضور داشتند ، گِرد آورد و آن گاه ، اسيران را وارد كردند و حاضران ، پيروزى يزيد را به او تبريك گفتند .۱

۶۳۷.تاريخ الطبرى - به نقل از غاز بن ربيعه جُرَشى - : به خدا سوگند ، ما نزد يزيد بن معاويه در دمشق بوديم كه زَحْر بن قيس ، پيش آمد و نزد يزيد بن معاويه رفت . يزيد به او گفت : واى بر تو ! چه در پشتِ سر و نزد خود دارى؟

1.فَجَهَّزَهُم وحَمَلَهُم إلى‏ يَزيدَ ، فَلَمّا قَدِموا عَلَيهِ جَمَعَ مَن كانَ بِحَضرَتِهِ مِن أهلِ الشّامِ ، ثُمَّ أدخَلوهُم ، فَهَنَّؤوهُ بِالفَتحِ ۶۳۹ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۹۰ ، تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۲۹) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30749
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به