747
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

جلويش گذاشتند . ابن زياد به آن مى‏نگريست و لبخند مى‏زد و با چوب‏دستى‏اش بر دندان‏هاى پيشِ حسين عليه السلام مى‏زد .
زيد بن اَرقَم ، از اصحاب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله - كه پيرمردى كهن‏سال بود - ، كنار ابن زياد بود . هنگامى كه ديد او با چوب‏دستى بر دندان‏هاى امام عليه السلام مى‏زند ، به او گفت : چوب‏دستى‏ات را از اين دو لب بردار كه - سوگند به خدايى كه خدايى جز او نيست - ، آن قدر ديده‏ام دو لب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بر اين دو لب ، بوسه مى‏زند كه به شمار نمى‏توانم بياورم . سپس با صداى بلند گريست .
ابن زياد به او گفت : خداوند ، چشم‏هايت را گريان كند ! آيا از پيروزى خدا مى‏گِريى؟ به خدا سوگند ، اگر پيرمردى خِرِفت نبودى و عقلت نرفته بود ، گردنت را مى‏زدم . زيد بن اَرقَم ، از پيش ابن زياد برخاست و به خانه‏اش رفت .۱

۶۰۷.الأمالى ، طوسى - به نقل از حَكَم بن محمّد بن قاسم ثَقَفى ، از پدرش ، از جدّش - : هنگام آوردن سر حسين عليه السلام ، در حضور عبيد اللَّه بن زياد بودم . او با چوب‏دستى شروع به زدن بر دندان‏هاى پيشين سرِ حسين عليه السلام كرد و مى‏گفت : چه دندان‏هاى خوبى داشته است !
زيد بن اَرقَم به او گفت : چوب‏دستى‏ات را بردار ، كه بسيار ديدم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله لبانش را بر جاى آن مى‏نهد .
ابن زياد گفت : تو پيرى و خرفت شده‏اى !
زيد ، برخاست و جامه‏اش را كشيد و رفت ... .

1.لَمّا وَصَلَ رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام ، ووَصَلَ ابنُ سَعدٍ - لَعَنَهُ اللَّهُ - مِن غَدِ يَومِ وُصولِهِ ومَعَهُ بَناتُ الحُسَينِ عليه السلام وأهلُهُ ، جَلَسَ ابنُ زِيادٍ لِلنّاسِ في قَصرِ الإِمارَةِ وأذِنَ لِلنّاسِ إذناً عامّاً ، وأمَرَ بِإِحضارِ الرَّأسِ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ ، فَجَعَلَ يَنظُرُ إلَيهِ ويَتَبَسَّمُ وفي يَدِهِ قَضيبٌ يَضرِبُ بِهِ ثَناياهُ ، وكانَ إلى‏ جانِبِهِ زَيدُ بنُ أرقَمَ صاحِبُ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله وهُوَ شَيخٌ كَبيرٌ ، فَلَمّا رَآهُ يَضرِبُ بِالقَضيبِ ثَناياهُ قالَ لَهُ : اِرفَع قَضيبَكَ عَن هاتَينِ الشَّفَتَينِ ، فَوَاللَّهِ الَّذي لا إلهَ غَيرُهُ لَقَد رَأَيتُ شَفَتَي رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَلَيهِما ما لا اُحصيهِ كَثرَةً تُقَبِّلُهُما . ثُمَّ انتَحَبَ باكِياً . فَقالَ لَهُ ابنُ زِيادٍ : أبكَى اللَّهُ عَينَيكَ ، أتَبكي لِفَتحِ اللَّهِ ؟ وَاللَّهِ لَولا أنَّكَ شَيخٌ قَد خَرِفتَ وذَهَبَ عَقلُكَ لَضَرَبتُ عُنُقَكَ . فَنَهَضَ زَيدُ بنُ أرقَمَ مِن بَينِ يَدَيهِ وصارَ إلى‏ مَنزِلِهِ ۶۰۹ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۱۴، إعلام الورى: ج ۱ ص ۴۷۱) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
746

۶ / ۸

احتجاج زيد بن اَرقَم با ابن زياد

۶۰۶.الإرشاد : هنگامى كه سر امام حسين عليه السلام رسيد و عمر بن سعد - كه خدا ، لعنتش كند - نيز فرداى همان روز با دختران و خاندان حسين عليه السلام كه همراهش بودند ، رسيد ، ابن زياد در كاخ فرماندارى ، جلوس كرد و به مردم ، بار عام داد و فرمان داد تا سر را آوردند و

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30765
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به