629
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۴۳۹.تاريخ دمشق - به نقل از مُسلم بن رِباح ، غلام آزاد شده على بن ابى طالب عليه السلام - : روز شهادت حسين بن على عليه السلام ، با او بودم . تيرهايى به صورتش اصابت كرده بود . به من فرمود : «اى مُسلم ! دستت را زير خون‏ها بگير» .
گرفتم . چون [ دست‏هايم از خون ] پُر شدند ، فرمود : «آنها را در دستم بريز» .
آنها را در دستش ريختم . آنها را به سوى آسمان پاشيد و گفت : «خدايا ! خون فرزند دختر پيامبرت را بستان» .
قطره‏اى از آن خون ، بر زمين نريخت .۱

۹ / ۹

اصابت تيرى به سينه امام عليه السلام‏

۴۴۰.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : حسين عليه السلام كه بر اثر نبرد ، كم‏توان شده بود ، ايستاد و به استراحت پرداخت . همان هنگام كه ايستاده بود ، سنگى آمد و به پيشانى‏اش خورد . خون از پيشانى‏اش ، سرازير شد . پارچه‏اى را گرفت تا خون از پيشانى‏اش پاك كند كه تيرى با پيكانِ سه شاخه آهنين و مسموم آمد و در قلبش نشست .۲

1.كُنتُ مَعَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام يَومَ قُتِلَ ، فَرُمِيَ في وَجهِهِ بِنُشّابَةٍ ، فَقالَ لي : يا مُسلِمُ ، أدنِ يَدَيكَ مِنَ الدَّمِ ، فَأَدنَيتُهُما ، فَلَمَّا امتَلَأَتا قالَ : اُسكُبهُ في يَدي ، فَسَكَبتُهُ في يَدِهِ ، فَنَفَحَ بِهِما إلَى السَّماءِ ، وقالَ : اللَّهُمَّ اطلُب بِدَمِ ابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ . قالَ مُسلِمٌ : فَما وَقَعَ مِنهُ إلَى الأَرضِ قَطرَةٌ ۴۴۲ (تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۲۲۳ ، كفاية الطالب : ص ۴۳۱) .

2.در صورت درستى اين بخش از گزارش ، مقصود ، اصابت تير به ناحيه قلب است ، نه خودِ قلب، چنان كه در گزارش ابن شهرآشوب در المناقب (ج ۴ ص ۱۱۱)، محلّ اصابت، سينه امام عليه السلام ذكر شده است . بديهى است كه اگر قلب ايشان مورد اصابت قرار مى‏گرفت ، فرصتى براى اقدامات بعدى - كه در گزارش آمده - ، وجود نداشت .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
628

آنان در برابرش موضع گرفتند .۱

۴۳۶.الفتوح : تيرها از هر سو به طرف حسين عليه السلام مى‏آمدند و به گلو و سينه او مى‏خوردند و او مى‏فرمود : «اى امّت بدكار ! چه بد جانشينانى براى محمّد ، در ميان امّت و خاندانش بوديد .۲

۴۳۷.المناقب ، ابن شهرآشوب : تيرها در زره امام عليه السلام مانند خار در پوستِ خارپشت شده بود . نيز روايت شده كه همه آنها ، از رو به رو به او اصابت كرده بود .۳

۹ / ۸

اصابت تيرى به پيشانى امام عليه السلام‏

۴۳۸.الفتوح : هرگاه حسين عليه السلام ، به تنهايى به سوى فراتْ يورش مى‏بُرد ، به او حمله مى‏كردند تا او را از [ رسيدن به ]آب ، باز بدارند . آن گاه ، مردى از آنان - كه كنيه‏اش ابو حُتوف جُعْفى بود - ، تيرى انداخت و بر پيشانى حسين عليه السلام نشست . حسين عليه السلام ، تير را كَنْد و آن را انداخت . خون بر صورت و محاسنش ، سرازير شد .
سپس حسين عليه السلام گفت : «خدايا ! تو مى‏بينى كه من از دست اين بندگان نافرمان و طغيانگرت ، در چه حالى هستم . خدايا ! يكْ يكِ آنان را به شمار آور و جدا از هم و متفرّق ، هلاكشان ساز و هيچ يك از آنان را بر روى زمين ، باقى مگذار و هرگز ، آنان را ميامرز !» .۴

1.فَلَمّا رَأى‏ ذلِكَ [أي شَجاعَةَ الحُسَينِ عليه السلام‏] شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ ، استَدعَى الفُرسانَ فَصاروا في ظُهورِ الرَّجّالَةِ ، وأمَرَ الرُّماةَ أن يَرموهُ ، فَرَشَقوهُ بِالسِّهامِ حَتّى‏ صارَ كَالقُنفُذِ ، فَأَحجَمَ عَنهُم ، فَوَقَفوا بِإِزائِهِ ۴۳۸ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۱۱، روضة الواعظين: ص ۲۰۸) .

2.وَالسِّهامُ تَقصِدُهُ [أيِ الحُسَينَ عليه السلام‏] مِن كُلِّ ناحِيَةٍ ، وهُوَ يَتَلَقّاها بِصَدرِهِ ونَحرِهِ وهُوَ يَقولُ : يا اُمَّةَ السَّوءِ ، فَبِئسَما أخلَفتُم مَحَمَّداً في اُمَّتِهِ وعِترَتِهِ ۴۳۹ (الفتوح : ج ۵ ص ۱۱۸ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۳۴) .

3.كانَتِ السِّهامُ في دِرعِهِ كَالشَّوكِ في جِلدِ القُنفُذِ . ورُوِيَ أنَّها كانَت كُلُّها في مُقَدَّمِهِ ۴۴۰ (المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۱۱ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۵۲) .

4.كُلَّما حَمَلَ [الحُسَينُ عليه السلام‏] بِنَفسِهِ عَلَى الفُراتِ حَمَلوا عَلَيهِ حَتّى‏ أحالوهُ عَنِ الماءِ . ثُمَّ رَمى‏ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ - يُكَنّى‏ أبَا الحُتوفِ الجُعفِيَّ - فَوَقَعَ السَّهمُ في جَبهَتِهِ ، فَنَزَعَ الحُسَينُ عليه السلام السَّهمَ فَرَمى‏ بِهِ ، فَسالَتِ الدِّماءُ عَلى‏ وَجهِهِ ولِحيَتِهِ . فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : اللَّهُمَّ إنَّكَ تَرى‏ ما أنَا فيهِ مِن عِبادِكَ هؤُلاءِ العُصاةِ الطُّغاةِ ، اللَّهُمَّ فَأَحصِهِم عَدَداً ، وَاقتُلهُم بَدَداً ، ولا تَذَر عَلى‏ وَجهِ الأرضِ مِنهُم أحَداً ، ولا تَغفِر لَهُم أبَداً ۴۴۱ (الفتوح : ج ۵ ص ۱۱۷، مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى: ج ۲ ص ۳۴) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30621
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به