551
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

او را نزد عمر بن سعد - كه خدا ، لعنتش كند - آوردند. فرمان داد تا گردنش را بزنند . او را گردن زدند و [ سرش را ] به سوى لشكر امام حسين عليه السلام انداختند. مادرش ، شمشير او را بر گرفت و به ميدان آمد . امام حسين عليه السلام به او فرمود : «اى امّ وَهْب ! بنشين كه خداوند ، جهاد را از دوشِ زنان ، برداشته است . تو و پسرت ، با جدّم محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، در بهشتْ خواهيد بود» .۱

۳ / ۳۲

يزيد بن زياد بن مُهاصِر

ابو شَعثا يزيد بن زياد بن مُهاصِر كِنْدى ، جنگاور و تيرانداز ماهرى بود كه روز عاشورا ، با تيراندازى ، شمارى از سپاهيان دشمن را به هلاكت رساند . امام عليه السلام نيز در باره او دعا كرد و فرمود :
اللَّهُمَّ سَدِّد رَميَتَهُ ، وَاجعَل ثَوابَهُ الجَنَّةَ ۲ .
خداوندا ! تيرش را به هدف برسان و ثوابش را بهشتْ قرار ده .
گفتنى است كه طبرى ، وى را از سپاه عمر بن سعد ، شمرده است كه پس از ردّ شرطهاى امام حسين عليه السلام ، همانند حُر ، به سپاه امام عليه السلام پيوست ؛ ولى اين سخن ، با گفتگوى وى با فرستاده ابن زياد - كه خودِ طبرى، آن را گزارش كرده - ، منافات دارد .۳

1.وبَرَزَ... وَهبُ بنُ وَهبٍ ، وكانَ نَصرانِيّاً أسلَمَ عَلى‏ يَدَيِ الحُسَينِ عليه السلام هُوَ واُمُّهُ ، فَاتَّبَعوهُ إلى‏ كَربَلاءَ ، فَرَكِبَ فَرَساً وتَناوَلَ بِيَدِهِ عودَ الفُسطاطِ ، فَقاتَلَ وقَتَلَ مِنَ القَومِ سَبعَةً أو ثِمانِيَةً ، ثُمَّ استُؤسِرَ . فَاُتِيَ بِهِ عُمَرَ بنَ سَعدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَأَمَرَ بِضَربِ عُنُقِهِ ، فَضُرِبَت عُنُقُهُ ، ورُمِيَ بِهِ إلى‏ عَسكَرِ الحُسَينِ عليه السلام ، وأخَذَت اُمُّهُ سَيفَهُ وبَرَزَت . فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام : يا اُمَّ وَهبٍ ! اجلِسي فَقَد وَضَعَ اللَّهُ الجِهادَ عَنِ النِّساءِ ، إنَّكِ وَابنَكِ مَعَ جَدّي مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله فِي الجَنَّةِ ۳۷۰ (الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۵ ح ۲۳۹ ، روضة الواعظين : ص ۲۰۷) .

2.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۴۵ .

3.علّامه محمّدتقى شوشترى، در ردّ سخن طبرى (ج ۵ ص ۴۰۸) كه گفته است: «يزيد بن مُهاصِر، از كسانى بود كه براى رويارويى با حسين عليه السلام، با عمر بن سعد، همراه شدند»، ضمن بيان منافات داشتن اين سخن با گفتگوى يزيد بن زياد و فرستاده ابن زياد، مى‏نويسد: احتمال دارد كه اين گفته طبرى: «مع عمر بن سعد»، تحريف شده «مع الحُرّ بن يزيد» باشد؛ چون رسم الخط اين دو، شبه هم است؛ و اگر نبود كه ابن اثير نيز در الكامل (ج ۲ ص ۵۶۹)، عبارت «وكان ممّن خرج مع عمر بن سعد» را از طبرى نقل كرده، مى‏گفتيم كه اين نوشته، حاشيه‏اى اجتهادى از ديگران بوده كه با متن، آميخته شده است و در روزگاران گذشته، چنين آميختگى‏هايى بسيار رُخ مى‏داده است. به هر حال، اين رجز كه: «من رهاكننده و واگذارنده ابن سعد هستم»، با گفته ما، منافاتى ندارد. علّامه مجلسى هم در بحار (ج ۴۵ ص ۳۰) خَلطى صورت داده و او را دو نفر به شمار آورده است. وى، اوّلاً از محمّد بن ابى طالب (تسلية المُجالس: ج ۲ ص ۳۰۰)، نقل كرده است: آن گاه، يزيد بن زياد شعثا، هشت تير به سوى دشمن، پرتاب كرد كه پنج تير، به هدف اصابت كرد و هر تيرى را كه پرتاب مى‏كرد، امام حسين عليه السلام مى‏فرمود: «خدايا! پرتابش را درست و پاداشش را بهشت، قرار ده». دشمنان، به او هجوم آوردند و به شهادتش رساندند. ثانياً از ابن نَما (مثير الأحزان: ص ۶۱) نقل كرده كه: پس از نقل كشته شدن ابو عمرو نَهشَلى، يزيد بن مهاجر، به ميدان آمد و با تير، پنج تن از ياران عمر را كُشت. سپس همراه حسين عليه السلام شد و مى‏سرود: من، يزيدم و پدرم، مُهاجر است‏ و گويى شير كمين كرده در بيشه‏ام. دليل اشتباه مجلسى، اين است كه اين يزيد، در نقل اوّل به پدرش و در نقل دوم به جدّش نسبت داده شده است. بر اساس آنچه از طبرى بازگو كرديم، روشن شد كه گفته وى: «الشعثاء»، تحريف شده «أبو الشعثاء» است و گفته‏اش: «بثمانية» تحريف «بمائة» است. همچنين گفته او: «مهاجر» در بيت دوم، تحريف «مُهاصِر» است. امّا اين كه ابن شهر آشوب، در المناقب (ج ۴ ص ۱۰۳)، او را يزيد بن مُهاصر جُعْفى عنوان كرده، بايد گفت كه او كِنْدى است، نه جُعْفى (قاموس الرجال: ج ۱۱ ص ۱۰۲) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
550

[ ريختن ] خون ما به ديدار خدا نائل شوى ! ستايش ، خدايى را كه مرگ ما را به دست بدترينِ آفريدگانش قرار داد !۱

۳ / ۳۱

وَهْب بن وَهْب‏

در باره اين شخص اطلاع زيادى در دست نيست . گفتنى است كه يكى از ياران مشهور و شجاع امام حسين عليه السلام كه به همراه همسرش امّ وَهْب به كربلا آمده بود و همسرش نيز به شهادت رسيد ، عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى است كه شرح حالش گذشت .
برخى متون مربوط به وَهْب ، مشابهت‏ها و مشتركاتى با متون مربوط به عبد اللَّه بن عُمَير دارند .۲ همين باعث شده تا برخى محقّقان، معتقد شوند كه وَهْب به بن وَهْب ، وجودِ خارجى نداشته است و در واقع ، همان عبد اللَّه بن عُمَير است كه نامش بر اثر خلط، شخص يا اشخاص ديگرى پديد آمده‏اند .
به هر حال ، در آنچه اكنون وجود دارد ، ضمن مشابهت‏ها و خلطها، تفاوت‏هاى فاحشى هم بين اين دو ماجرا ، وجود دارد. بنا بر اين ، ضمن آن كه سخن برخى محقّقان ، مبنى بر دو نفر بودن آنها امكان دارد ؛ ولى دلايل آنها در حدّ اطمينان‏آورى نيست و دو نفر بودن آنها ، بعيد نيست، بويژه بحث نصرانى بودن وَهْب كه در برخى منابع آمده ، با عبد اللَّه بن عُمَير كه از يارانِ نامى امام حسين عليه السلام است ، به هيچ وجه ، قابل جمع نيست .

۳۶۷.الأمالى ، صدوق - به نقل از عبد اللَّه بن منصور ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام - : وَهْب بن وَهْب ، به ميدان آمد. او و مادرش ، مسيحى بودند كه به دست امام حسين عليه السلام ، مسلمان شده بودند و تا كربلا به دنبال او آمده بودند . وَهْب ، بر اسب ، سوار شد و عمود خيمه را به دست گرفت و جنگيد تا هفت يا هشت تن [ از سپاه دشمن ] را كُشت و سپس ، اسير شد.

1.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۴۱ ، الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۵۶۸ .

2.نظير متن الملهوف (ص ۱۶۱) كه كاملاً با عبد اللَّه بن عُمَير ، خلط شده است .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31034
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به