409
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۱ / ۵

تلاش‏هاى ابن زياد براى حركت دادن لشكر به سوى كربلا

۲۷۲.الفتوح : عبيد اللَّه بن زياد ، مردم را در مسجد كوفه ، گِرد آورد و [ از كاخش ] بيرون آمد و بر بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى ، گفت : اى مردم! شما ، خاندان سفيان را تجربه كرديد و آنها را آن گونه يافتيد كه دوست داشتيد ؛ و اين ، يزيد است كه او را به سيرتِ نيكو و روش پسنديده و نيكى به مردم و مراقبت از مرزها و بخشش به‏جا مى‏شناسيد، گو اين كه پدرش نيز اين گونه بود. امير مؤمنان، يزيد، بر گراميداشتِ شما ، افزوده و به من نوشته است تا چهار هزار دينار و دويست هزار درهم را در ميانتان تقسيم كنم و شما را به سوى جنگ با دشمنش، حسين بن على ، بيرون ببرم . پس به [ سخنان او ]گوش دهيد و فرمان ببريد . والسّلام !
سپس ، از منبر ، فرود آمد و عطاى آنان را ميان بزرگانشان ، تقسيم كرد و آنان را به حركت و همراهى و يارى دادن به عمر بن سعد در جنگ با حسين عليه السلام، فرا خواند.
نخستين كسى كه به سوى عمر بن سعد ، حركت كرد ، شِمر بن ذى الجوشن سَلولى - كه لعنت خدا بر او باد - بود كه با چهار هزار تن ، به او پيوست و لشكر عمر بن سعد ، به نُه هزار تن رسيد. پس از او، زيد (/ يزيد) بن رَكّاب كَلْبى با دو هزار تن، حُصَين بن نُمَير سَكونى با چهار هزار تن، مُصاب مارى (ِ مُضاير مازِنى) با سه هزار تن و نصر بن حَربه (/ حَرَشه) با دو هزار تن ، به او پيوستند و سپاهش به بيست هزار تن رسيد .
آن گاه ابن زياد ، مردى را به سوى شَبَث بن رِبعى رياحى فرستاد و از او خواست كه به سوى عمر بن سعد برود. او بيمارى را بهانه كرد . ابن زياد به او گفت: آيا خود را به بيمارى مى‏زنى ؟ اگر تو گوش به فرمان ما هستى، به سوى جنگ با دشمن ما برو .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
408

۲۷۱.الفتوح : حسين عليه السلام ، بُرَير را به سوى عمر بن سعد فرستاد . بُرَير ، به عمر بن سعد گفت: اى عَمر ! آيا مى‏گذارى كه خاندان نبوّت ، از تشنگى جان بدهند و مانعِ آنان مى‏شوى كه از آب فرات بنوشند و ادّعاى شناختن خدا و پيامبرش را مى‏كنى؟ !
عمر بن سعد ، ساعتى به زمين، چشم دوخت . سپس ، سرش را بلند كرد و گفت: به خدا سوگند، من ، اين را به يقين مى‏دانم كه هر كس با آنان بستيزد و حقّشان را غصب كند، ناگزير ، در دوزخ خواهد بود ؛ امّا واى بر تو ، اى بُرَير! آيا نظرت اين است كه فرماندارى رى را رها كنم تا به كسى جز من برسد ؟ ! در خود نمى‏بينم كه بتوانم از اين مُلك ، در گذرم .
... بُرَير بن حُضَير ، به سوى حسين عليه السلام باز گشت و گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! عمر بن سعد ، راضى شده كه در برابر فرمان‏روايى رى ، تو را بكُشد .۱

1.أرسَلَ إلَيهِ [أي إلى‏ عُمَرَ بنِ سَعدٍ] الحُسَينُ عليه السلام بُرَيراً ، فَقالَ بُرَيرٌ : يا عُمَرَ بنَ سَعدٍ ، أتَترُكُ أهلَ بَيتِ النُّبُوَّةِ يَموتونَ عَطَشاً ، وحُلتَ بَينَهُم وبَينَ الفُراتِ أن يَشرَبوهُ وتَزعُمُ أنَّكَ تَعرِفُ اللَّهَ ورَسولَهُ ؟! قالَ : فَأَطرَقَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ساعَةً إلَى الأَرضِ ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ وقالَ : إنّي - وَاللَّهِ - أعلَمُهُ يا بُرَيرُ عِلماً يَقيناً ، أنَّ كُلَّ مَن قاتَلَهُم وغَصَبَهُم عَلى‏ حُقوقِهِم فِي النّارِ لا مَحالَةَ ، ولكِن وَيحَكَ يا بُرَيرُ ! أتُشيرُ عَلَيَّ أن أترُكَ وِلايَةَ الرَّيِّ فَتَصيرَ لِغَيري ؟ ما أجِدُ نَفسي تُجيبُني إلى‏ ذلِكَ أبَداً . ... قالَ : فَرَجَعَ بُرَيرُ بنُ حُضَيرٍ إلَى الحُسَينِ عليه السلام ، فَقالَ : يَابنَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ ، إنَّ عُمَرَ بنَ سَعدٍ قَد رَضِيَ أن يَقتُلَكَ بِمُلكِ الرَّيِّ! ۲۷۳ (الفتوح : ج ۵ ص ۹۶ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۲۴۸) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30733
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به