327
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۶ / ۸

عبد اللَّه بن جعفر۱

۲۰۲.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : عبد اللَّه بن جعفر بن ابى طالب، براى حسين عليه السلام نامه‏اى نگاشت و او را از مردم كوفه بر حذر داشت و او را به خدا سوگند داد كه به سويشان نرود.
حسين عليه السلام به او چنين نوشت: «من خوابى ديده‏ام و در آن خواب، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به من فرمانى داد، كه در پىِ‏آن مى‏روم و كسى را از آن آگاه نمى‏سازم تا با آن ، رو به رو شوم» .۲

۶ / ۹

عبد اللَّه بن عبّاس‏۳

۲۰۳.المعجم الكبير - به نقل از ابن عبّاس - : حسين عليه السلام در باره بيرون رفتن [از مكّه‏] ، از من

1.عبد اللَّه بن جعفر بن ابى طالب - كه كنيه‏اش ابو جعفر است - از صحابيان بود . پدرش مشهور به ذو الجناحين (صاحب دو بال) و از نخستين مهاجران به حبشه و مادرش اسماء بنت عُمَيس بود . وى در حبشه به دنيا آمد و وقتى به مدينه هجرت كرد ، هفت ساله بود . چون پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به وى نظر افكند ، لبخند زد و دستش را دراز كرد و او با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيعت كرد. پس از شهادت پدرش در جنگ موته ، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله تربيت وى را بر عهده گرفت . او با زينب دختر امير مؤمنان عليه السلام ازدواج كرد و در جنگ صفّين، حضور داشت؛ ولى به وى اجازه جنگ نداده شد. وى بلندقامت، خوش‏سخن و از سخاوتمندانِ به‏نامِ عرب بود. وى پس از شهادت امير مؤمنان عليه السلام ، همراه امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام بود و صادقانه از آنان پيروى مى‏كرد. وى از عدم حضورش در كربلا بسيار افسوس مى‏خورد ؛ ولى افتخار مى‏كرد كه فرزندانش به همراه حسين عليه السلام به شهادت رسيده‏اند. او در سال ۸۰ هجرى (سال سيل) در هشتاد سالگى در مدينه در گذشت .

2.كَتَبَ عَبدُ اللَّهِ بنُ جَعفَرِ بنِ أبي طالِبٍ إليهِ كِتاباً ، يُحَذِّرُهُ أهلَ الكوفَةِ ، ويُناشِدُهُ اللَّهَ أن يَشخَصَ إلَيهِم . فَكَتَبَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام : إنّي رَأَيتُ رُؤيا ، ورَأَيتُ فيها رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، وأمَرَني بِأَمرٍ أنَا ماضٍ لَهُ ، ولَستُ بِمُخبِرٍ بِها أحَداً حَتّى‏ اُلاقِيَ عَمَلي ۲۰۴ (الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۴۷ ، تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۱۸) .

3.ابو العبّاس عبد اللَّه بن عبّاس بن عبد المطّلب، در مكّه در شِعب ابى طالب ، سه سال پيش از هجرت ، به دنيا آمد و در سال هشتم هجرى ، همان سال فتح مكّه ، به مدينه مهاجرت كرد. وى مشاور عمر و در زمان عثمان، امير الحاج بود و در زمان خلافت امير مؤمنان عليه السلام ، همراه و ياور و مشاور و يكى از فرمانداران و فرماندهان نظامى بود. او به نمايندگى از امير مؤمنان عليه السلام با خوارج، مناظره كرد و به هنگام شهادت امير مؤمنان ، فرماندار بصره بود. او با امام حسن عليه السلام بيعت كرد و در زمان ايشان، همچنان فرماندار بصره بود. وى در كربلا شركت نداشت . وقتى عبد اللَّه بن زبير بر حجاز و عراق تسلّط يافت ، عبداللَّه با او بيعت نكرد و اين ، براى ابن زبير ، سنگين بود و خواست كه وى را بسوزاند. او عالِمى سخنور بود و جايگاهى بلند در تفسير، حديث و فقه داشت . در دانش ، شاگرد امير مؤمنان عليه السلام بود و بِدان افتخار مى‏كرد . او در تبعيدگاهش در طائف در سال ۶۸ هجرى در سنّ ۷۱ سالگى از دنيا رفت.


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
326

در كار خويش بينديشى و وضعيّت برايت روشن گردد ، پس حركت كن تا تو را بر ستيغ كوه ما - كه اَجأ نام دارد۱ - فرود آورم ؛ قلّه‏اى كه - به خدا سوگند - ما را از پادشاهان غَسّان و حِمَير و نيز از نعمان بن مُنذِر و از سياه و سرخ، ايمن داشته است. به خدا سوگند كه اگر بر ما خوارى فرود آيد، با تو راه مى‏افتم تا تو را در روستا[ ى خودمان ]فرود مى‏آورم .
آن گاه به دنبال مردانى از بنى اَجَأ و بنى سَلمى‏ از قبيله طَى مى‏فرستيم و به خدا سوگند ، ده روز طول نمى‏كشد كه سواره‏ها و پياده‏ها از قبيله طى ، نزد تو خواهند آمد . آن وقت، هر مقدار دوست دارى ، در ميان ما اقامت فرما و اگر اتّفاقى رخ دهد ، من تضمين مى‏كنم كه بيست هزار جنگجوى طايى با شمشير از تو دفاع كنند . به خدا سوگند كه هرگز دستى به تو نمى‏رسد ، تا زمانى كه چشمى از آنان باز و بسته مى‏شود [ و زنده‏اند ] .
[حسين عليه السلام‏] به وى فرمود: «خداوند ، به تو و مردمانت ، پاداش خير دهد! به راستى كه ميان ما و آنان، عهدى است كه نمى‏توانيم بر هم زنيم و نمى‏دانيم كه كار ما و آنان در پايان ، به كدام سو مى‏رود» .۲

1.ر . ك : نقشه شماره ۳ در پايان كتاب .

2.أنَّهُ دَنا مِنَ الحُسَينِ عليه السلام فَقالَ لَهُ : وَاللَّهِ إنّي لَأَنظُرُ فَما أرى‏ مَعَكَ أحَداً ، ولَو لَم يُقاتِلكَ إلّا هؤُلاءِ الَّذينَ أراهُم مُلازِميكَ لَكانَ كَفى‏ بِهِم ، وقَد رَأَيتُ - قَبلَ خُروجي مِنَ الكوفَةِ إلَيكَ بِيَومٍ - ظَهرَ الكوفَةِ ، وفيهِ مِنَ النّاسِ ما لَم تَرَ عَينايَ في صَعيدٍ واحِدٍ جَمعاً أكثَرَ مِنهُ ، فَسَأَلتُ عَنهُم ، فَقيلَ : اِجتَمَعوا لِيُعرَضوا ، ثُمَّ يُسَرَّحونَ إلَى الحُسَينِ ، فَأَنشُدُكَ اللَّهَ إن قَدَرتَ عَلى‏ ألّا تَقدَمَ عَلَيهِم شِبراً إلّا فَعَلتَ . فَإِن أرَدتَ أن تَنزِلَ بَلَداً يَمنَعُكَ اللَّهُ بِهِ حَتّى‏ تَرى‏ مِن رَأيِكَ ، ويَستَبينَ لَكَ ما أنتَ صانِعٌ ، فَسِر حَتّى‏ اُنزِلَكَ مَناعَ جَبَلِنَا الَّذي يُدعى‏ أجَأً ، اِمتَنَعنا - وَاللَّهِ - بِهِ مِن مُلوكِ غَسّانَ وحِمَيرٍ ، ومِنَ النُّعمانِ بنِ المُنذِرِ ، ومِنَ الأَسوَدِ وَالأَحمَرِ ، وَاللَّهِ إن دَخَلَ عَلَينا ذُلٌّ قَطُّ ، فَأَسيرُ مَعَكَ حَتّى‏ اُنزِلَكَ القَريَةَ ، ثُمَّ نَبعَثُ إلَى الرِّجالِ مِمَّن بِأَجَأٍ وسَلمى‏ مِن طَيِّئٍ ، فَوَاللَّهِ لا يَأتي عَلَيكَ عَشَرَةُ أيّامٍ حَتّى‏ يَأتِيَكَ طَيِّئٌ رِجالاً و رُكباناً ، ثُمَّ أقِم فينا ما بَدا لَكَ ، فَإِن هاجَكَ هَيجٌ فَأَنا زَعيمٌ لَكَ بِعِشرينَ ألفَ طائِيٍّ يَضرِبونَ بَينَ يَدَيكَ بِأَسيافِهِم ، وَاللَّهِ لا يوصَلُ إلَيكَ أبَداً ومِنهُم عَينٌ تَطرِفُ . فَقالَ لَهُ : جَزاكَ اللَّهُ وقَومَكَ خَيراً ، إنَّهُ قَد كانَ بَينَنا وبَينَ هؤُلاءِ القَومِ قَولٌ لَسنا نَقدِرُ مَعَهُ عَلَى الاِنصِرافِ ، ولا نَدري عَلامَ تَنصَرِفُ بِنا وبِهِمُ الاُمورُ في عاقِبِهِ ۲۰۳ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۰۶ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۷۴) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30845
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به