91
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

عقل و وحی (نبی و امام) پرداخته‌اند:

۰.فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَوَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَیُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَیَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ‏ الْعُقُول؛ خداوند رسولان را در میان مردم برانگیخت و پیامبران را در پی فرستاد تا پیمان فطرت را به آنان ابلاغ کنند و نعمت‌های فراموش‌شده الهی را گوشزد کنند و با تبلیغ و رساندن پیام بر آنها احتجاج نمایند و گنجینه‌های خِرد را بر ایشان بر ملا سازند.۱

در این تبیین یکی از دلایل بعثت پیامبران بیرون کشیدن و بر ملا ساختن گنجنیه‌های خِرد انسانی معرفی شده است و در حقیقت، آموزه‌های وحیانی پیامبران عقل انسان را بارور می‌کند. بنابراین، تعارضی بین آموزه‌های پیامبران و عقل انسان وجود ندارد، بلکه آنان انسان‌ها را به معارفی که در ضمیر و عقل‌شان وجود دارد، توجه می‌دهند. این نظریه در فصل بعد کامل‌تر توضیح داده خواهد شد.

نخستین زمینه‌های کلام عقل‌گرا در سده نخست

برخی از مخالفان کلام و علوم عقلی - همچون اهل حدیث - ادعا کرده‌اند که علم کلام و ادله عقلی موجود در آثار متکلمان ریشه‌ای در سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله‌ و صحابه نخستین ندارند و بدعتی آشکار از سوی برخی نومسلمانان‌اند؛ برای مثال، ابوسعید عثمان بن سعید دارمی(م۲۸۰ق) از بزرگان اهل حدیث۲ در کتاب الرد علی الجهمیة ادعا می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و اله‌ مسلمانان را از ورود بی‌جا به ژرفنای مباحث

1.. نهج البلاغه، ص۴۴.

2.. او از شاگردان احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه بوده است. ذهبی دربارۀ او چنین می‌گوید: «الحافظ الامام الحجة، کان لهجاً بالسنة بصیراً بالمناظرة» (نک: ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص‌۳۲۰).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
90

مؤمنان و مهاجران به یک‌دیگر سزاوارترند». ما اهل بیت هستیم، خداوند ما را اختیار کرده و برگزیده و نبوت را در ما قرار داده و کتاب و حکمت و علم از آن ماست... ما اهل بیت هستیم که خداى تعالى «ناپاکى از آنها بزدوده و آنان را پاکیزه ساخته است... رسول اللّه از ماست و ما از او هستیم. برخى از ما از برخى دیگر و بعضى از ما در ولایت و میراث اولى به بعض دیگر...کتاب خداوند بر ما نازل شده و رسول‌اللّه در میان ما مبعوث شده و آیات بر ما خوانده شده. ماییم وابستگان کتاب و ماییم گواهان بر آن و داعیان به سوى آن و بر پاى‌دارندگان آن...‌ای معاویه! آیا از آیین ابراهیم روى مى‏گردانى و حال آن‌که خداى تعالى او را در دنیا برگزیده و او در آخرت از صالحان است؟ آیا جز حکم خداوند حکم دیگرى را مى‏جویى؟ یا امامى بیرون از خاندان ما مى‏طلبى؟ امامت از آن ابراهیم و ذرّیه او و مؤمنانى است که پیرو آنهایند و از آیین او روى نمى‏گردانند. و گفت: «و هر که از من پیروى کند از من است».۱

این نامه و همچنین پاسخ معاویه که در آن به ردّ فضائل امام علی علیه السلام‌ پرداخته و نظریه امامت را انکار و رد کرده است و همچنین پاسخ امام علی علیه السلام‌ به نامه او به‌خوبی نظریه امامت شیعی را نشان می‌دهد. تکیه بر حق الهی خلافت و امامت، احقیت خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله‌ برای جانشینی ایشان، علم ویژه دینی و عصمت و وجوب اطاعت از امام در امور دینی و غیردینی همگی در این نامه تبیین شده‌اند. در حقیقت، این گستره معنایی، امامت را در ادامه نبوت تصویر می‌کند.

هرچند نظریه امامت - به بیان پیش‌گفته در نگاه نخست - با جایگاه عقل در دین سازگاری ندارد، اما امیرمومنان علیه السلام‌ در برخی سخنان خود به‌خوبی به تبیین ‌رابطه

1.. ثقفی، الغارات، ج۱، ص۱۹۵-۲۰۱.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14919
صفحه از 297
پرینت  ارسال به