149
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

قسمت نخست با محدّثان هم‌نظر بوده‌اند، ولی در بخش دوم - هرچند همان‌‌‌‌‌‌‌طور که در ادامه، به طور کامل نشان خواهیم داد - به تعامل عقل و وحی معتقد بودند، ولی به تبیین و نظریه‌پردازی عقلی برون‌متنی پرداخته و گاه حتی از چارچوب متون قرآنی و روایی خارج شده و آراء و نظریه‌هایی نو ارائه کرده‌اند و همین زمینه انتقادهای شدیدِ محدّثان را فراهم کرده است.

نسبت ‌حجیّت عقل و ‌حجیّت امام

طرح نظریه امامت در امامیه از نظر غیرامامیان - در نگاه نخست - با عقل‌گرایی و ‌حجیّت عقل ناسازگار است. بنا به دیدگاه امامیه (و به‌طور خاص در زمان حضور ائمه اطهار علیهم السلام) امام مَرجع فهم دین و حل و فصل همه اختلافات دینی است. مؤمنان باید برای فهم احکام و اعتقادات دینی به ایشان مراجعه کنند و از همین‌رو، جایی برای اجتهاد و استدلال عقلی باقی نمی‌ماند.۱ بحث و مناظره مؤمنان با یک‌دیگر نیز یا سبب دور شدن آنان از حقیقت دین خواهد شد یا دست‌کم امر بی‌فایده‌ای خواهد بود که به گفته برخی روایات سبب تکلف در دین خواهد شد.۲

این چالش سبب شده است تا برخی شیعه‌پژوهان غربی ادعا کنند که امامیه نخستین، جایگاهی برای عقل قائل نبودند؛ برای مثال، مادلونگ و مدرسی طباطبایی جریان عمومی شیعه در مدرسه کوفه را حدیث‌گرایانی می‌دانند که همه صورت‌های علم کلام و هر نوع استدلال در دین را مردود می‌دانستند و بر ضرورت تکیه بر احادیث پیامبر صلی الله علیه و اله‌ و ائمه علیهم السلام‌ اصرار می‌ورزیدند و متکلمان امامیه نیز که بخش اندکی از جامعه امامیه را تشکیل می‌دادند و همواره از سوی اهل حدیث متهم

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۱۶- ۱۷ و ۵۱- ۵۲.

2.. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص‌۴۲-۴۳.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
148

پرداخته است.۱ اندیشه‌های او گاه با بخشی از روایات منقول محدّثان متفاوت بوده است و به همین دلیل از او انتقاد شده است.۲

تفسیر قرآن نیز از جمله موضوعاتی است که به نظر محدّثان عقل انسان‌های عادی از درک آن ناتوان است؛ زیرا قرآن بُطون مختلفی دارد که برای انسان‌های عادی قابل فهم نیست.۳ مهم‌ترین دلیل نهی از تفسیر به رأی در روایات نیز همین محدودیت عقل انسان‌های عادی در فهم قرآن دانسته شده است.۴

بنابراین، از دیدگاه محدّثان، عقل ذاتاً در فهم بخشی از معارف (به‌طور خاص شناخت ذات و کنه اسماء و صفات) محدودیت دارد. افزون بر این، عقل محدودیت‌هایی نسبی نیز دارد. بخش دیگر معارف توحیدی که عقل توانایی ذاتی فهم آنها را دارد، فهم امر امامت و حتی بخشی از روایات ائمه اطهار علیهم السلام از جمله این موارد هستند.

البته، عقل انسان‌ها پس از بیان استدلال‌ها و ادله عقلی معصومین علیهم السلام توانایی فهم عقلی سخن ایشان را دارد؛ هرچند که خود عقل در صورتی که به تنهایی به این حوزه وارد شود، دچار خطا و اشتباهات فاحشی خواهد شد. متکلمان هرچند در

1.. رضایی، «تبیین معنایی اصطلاح علمای ابرار با تأکید بر جریانات فکری اصحاب ائمه علیهم السلام»، ص۶۷- ۷۰؛ رضایی، «امتداد جریان فکری هشام بن حکم تا شکل‌گیری مدرسه کلامی بغداد»، ص۹۳- ۹۴.

2.. برای مثال، می‌توان به دیدگاه او دربارۀ انکار مسئله مالکیت ائمه علیهم السلام بر سرتاسر زمین و اختلاف او با ابن ابی عمیر در این بحث اشاره کرد (نک: کلینی، کافی، ج۱، ص۴۰۹- ۴۱۰).

3.. «احْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ شُرَيْسٍ الْوَابِشِيِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام‌ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنَ التَّفْسِيرِ فَأَجَابَنِي ثُمَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ ثَانِيَةً فَأَجَابَنِي بِجَوَابٍ آخَرَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كُنْتَ أَجَبْتَنِي فِي هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ بِجَوَابٍ غَيْرِ هَذَا قَبْلَ الْيَوْمِ فَقَالَ يَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَلِلْبَطْنِ بَطْناً وَلَهُ ظَهْرٌ وَلِلظَّهْرِ ظَهْرٌ يَا جَابِرُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ‏ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ الْقُرْآنِ إِنَّ الْآيَةَ يَكُونُ أَوَّلُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَآخِرُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَهُوَ كَلَامٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلَى وُجُوهٍ‏» (برقی، محاسن، ج۲، ص‌۳۰۰).

4.. عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص‌۱۷- ۱۸.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14962
صفحه از 297
پرینت  ارسال به