143
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

البته، شهرستانی از ابوعیسی ورّاق نقل کرده است که هشام بن سالم و مؤمن طاق از دوره‌ای به بعد با شنیدن روایاتی از ائمه علیهم السلام در تفسیر آیه (وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّکَ الْمُنْتَهی) مبنی بر خودداری از سخن گفتن و تفکر درباره خداوند، تا پایان عمر از سخن گفتن در مباحث مربوط به خداوند دوری کردند.۱

زرارة ا بن اعین نیز مشابه همین روایت را از امام باقر علیه السلام‌ نقل کرده است۲ و مشهور است که پس از مدتی مباحث کلامی را کنار نهاده است.۳ بنابراین، می‌توان این احتمال را مطرح کرد که آراء و اندیشه‌هایی که در کتب مقالات در مباحث توحیدی از این سه نفر نقل شده‌اند، مربوط به دوره ابتدایی عمرشان هستند.

دیدگاه محدّثان

محدودیت عقل در اندیشه محدّثان امامیه را می‌توان در دو جنبه تبیین کرد:۴ جنبه نخست به محدودیت ذاتی عقل و جنبه دوم به محدودیت‌های نسبی آن مربوط است. قسم نخست به بخشی از معارف که از دسترس عقل همه انسان‌ها - چه معصومین و چه غیرمعصومین - بیرون است، مربوط می‌شود. شناختِ ذات

1.. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲۰.

2.. «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام‌ إِنَّ النَّاسَ قِبَلَنَا قَدْ أَكْثَرُوا فِي الصِّفَةِ فَمَا تَقُولُ فَقَالَ مَكْرُوهٌ أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ - وَأَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ‏ الْمُنْتَهى تَكَلَّمُوا فِيمَا دُونَ ذَلِكَ» (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۴۵۸).

3.. ابوغالب زراری که از نوادگان اوست، دربارۀ او گفته است: «روی أن زرارة كان وسيماً جسيماً أبيض و كان يخرج إلى الجمعة وعلى رأسه برنس أسود وبين عينيه سجادة و في يده عصاً فيقوم له الناس سماطين ينظرون إليه لحسن هيئته فربما رجع عن طريقه و كان خصما جدلا لا يقوم أحد لحجته‏ إلا أن العبادة أشغلته عن الكلام والمتكلمون من الشيعة تلاميذه» (ابوغالب زراری، رسالة ابی غالب الزراری الی ابنه فی ذکر آل اعین، ص۱۳۶).

4.. دربارۀ این دو جنبه، نک: رکعی، نصرتی و سبحانی، «محدودیت ذاتی عقل در شناخت خدا؛ گونه‌ها و علت‌ها»، ص۸-۱۰.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
142

را بپذیریم۱ باز هم نمی‌توان انکار کرد که او به نظریه‌پردازی در حیطه مباحث خداشناسی پرداخته و حتی گاه به تبیین کیفیت اسماء و صفات الهی نیز دست یازیده است. ضمن این‌که گویا اصطلاح جسم توسط خود او و پیروانش نیز به‌کار رفته است.۲ او همچنین در مناظره‌ای با هشام بن سالم صفت کلام الهی را به صدای «نی» تشبیه کرده است. بنابراین، هشام بن حکم هرچند شناخت اِحاطی به ذات و صفات الهی را برای عقل انسان دست‌نایافتنی می‌داند، ولی خودش بارها به این حیطه وارد شده است. البته، شاید نظر او این‌گونه‌ نظریه‌پردازی‌های عقلی به معنای شناخت و ادراک اِحاطی خداوند نبوده است.

دیگر متکلمان امامیه نیز به عرصه‌ مباحث توحید و صفات الهی وارد شده‌اند. نظریه هشام بن سالم درباره صورت،۳ دیدگاه خاص مؤمن طاق در مباحث صفات الاهی،۴ دیدگاه زُراره در بحث حدوث اسماء و صفات الاهی۵ و دیدگاه جمع بسیاری از متکلمان امامیه در تبیین صفت اراده و کاربرد اصطلاح حرکت برای اراده الاهی۶ همگی گواه بر این‌اند که عقل، از دیدگاه آنان توانایی ورود به عرصه مباحث توحیدی را دارد.

1.. برای مثال، ابن راوندی می‌گوید: هشام جسم‌انگار نبود، ولی معتقد بود که باید بین خداوند و اجسام موجود در عالم تشابهی وجود داشته باشد و اگر چنین تشابهی نباشد هیچ راهی برای شناخت خداوند وجود نخواهد داشت. این دیدگاه او سبب شد تا برخی از مخالفان او را به قول به نظریۀ تجسیم متهم کنند (نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۲).

2.. در این‌باره نمی‌توان سخنان نوبختی در کتاب الآراء و الدیانات را نادیده گرفت. او حتی با برخی از پیروان هشام در دورۀ خودش در این‌باره بحث و مناظره کرده است (نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۳، ص‌۲۲۸؛ ابن تیمیة، بیان تلبیس الجهمیة، ج۱، ص۴۰۹- ۴۱۱).

3.. شیخ صدوق، التوحید، ص۹۷-۱۰۴.

4.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۷.

5.. همان، ص۳۶.

6.. همان، ص۴۱-۴۲.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14939
صفحه از 297
پرینت  ارسال به