25
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دهم

۲ / ۳

سيّد حميرى‏۱

هان اى كه رهسپار مدينه‏اى‏با شتر تنومند كه هر ناهموارى را سر مى‏گذارى!
اگر خداوند تو را توفيق داد و جعفر را ديدى،به ولىّ خدا و پسر تهذيب‏شده بگو :
اى امين خدا ، و پسر امين خدا!به سوى خداى مهربان توبه مى‏كنم و بازگشتم به سوى اوست.
به سوى تو بازگشتم از وضعيتى كه در آن قرار داشتم‏و در آن با هر شيوا گويى مى‏جنگم.
گفتار طولانى من درباره پسر خوله [محمّد حنفيه‏]
براى دشمنى من با ذريه پاك [پيامبر] نبود؛

امّا براى ما از وصى محمّد صلى اللّه عليه و آله روايت شده‏و آنچه او گفته قابل تكذيب نيست
كه ولى امر پنهان مى‏شود ،و ديده نمى‏شوددر پس پرده مى‏رود ، همانند ترسان چشم به راه.
اموال شخص مفقود تقسيم مى‏شودچنان كه گويى او را بين فضاى آسمان پهناور پنهان كرده‏اى.
روزگارانى را درنگ مى‏كند ، سپس سر بر مى‏آوردهمانند طلوع ستاره جُدى از افق ستارگان.
به يارى خداوند از خانه خدايش حركت مى‏كندبا سيادتى از جانب خدا و فرمانى قطعى.
با پرچم خود به سمت دشمنانش به حركت در مى‏آيدو آنها را خشمگين آتشين مى‏كشد.
وقتى روايت شد كه پسر خوله غايب استما حرفمان را به سوى او (مهدى) بر گردانيم و او را تكذيب نكرديم‏
و گفتيم : او مهدى است ؛ قائمى كه‏از عدالتش هر قحطى‏زده ، زنده مى‏شود.
اگر بگويى: نه! حق با توست‏و به آنچه فرمان داده شده‏اى ، بى‏برو برگرد ، قطعى است.
پروردگارم را به گواهى مى‏گيرم كه گفته تو حجّت است‏بر همه مردم ، از فرمان‏بردار و متمرّد؛
كه او ولى امر است و قائمى كه‏جانم با نشاط و طرب چشم به راه اوست.
او دوران غيبتى دارد كه از آن ناگزير است‏خداوند بر او در همان حال غيبت صلوات مى‏فرستد.
زمانى را در پشت پرده غيبت مى‏ماند و بعد ظهور مى‏كندو فرمان‏رواى تمامى مردم خاور و باختر مى‏شود.
من با چنين باورى ، در خفا و علن خدا را اطاعت مى‏كنم‏و اگر مرا به اين سبب سرزنش كنند ، به جا نيست.۲

1.ابو هاشم اسماعيل بن محمّد بن يزيد بن ربيعه حِمْيَرى، معروف به «سيّد حِمَيرى» است، هرچند از بنى هاشم (سادات) نبوده است. وى شاعرى پرآوازه است و به سال ۱۰۵ ق، در عمّان به دنيا آمد و در بصره زيست و در سال ۱۷۳ق، در گذشت و در جنينه بغداد، دفن گرديد. درگذشت وى در زمان حكمرانى هارون الرشيد، روى داد. او سراينده قصيده معروف «عَينيّه» است و چنان كه در الأغانى (ج ۷ ص ۲۶۷) آمده، يكى از سه شاعرى است كه برترين شاعران دانسته شده‏اند. وى مى‏گويد: در نوجوانى مى‏شنيدم كه پدر و مادرم به امير مؤمنان عليه السلام ، توهين مى‏كنند. از اين رو، من از خانه خارج مى‏شدم و گرسنه مى‏ماندم و اين گرسنگى را به برگشتن نزد آن دو، ترجيح مى‏دادم. من شب‏ها در مساجد، گرسنه مى‏خوابيدم؛ زيرا از آنها [به سبب لعن امام على عليه السلام ] نفرت داشتم و از نديدنشان لذّت مى‏بردم. مورّخان بر اين نكته هم داستان‏اند كه وى، نخست، مذهب كيسانى داشت؛ امّا پس از آن كه با امام صادق عليه السلام ديدار كرد، به مذهب شيعه گراييد. وى با امام عليه السلام مناظره كرد و دلايل محكمى از ايشان شنيد و سرانجام، حقّانيت تشيّع را پذيرفت.

2.كمال الدين: ص ۳۴، الغدير: ج ۲ ص ۲۴۶، سيماى امام مهدى در آيينه شعر عربى: ص ۷۸.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دهم
24

۲ / ۳

السيّد الحِميَري ۱

أيا راكِباً نَحوَ المَدينَةِ جِسرَةًعُذافِرَةً يَطوى بِها كُلَّ سَبسَبٍ‏
إذا ما هَداكَ اللَّهُ وعايَنتَ جَعفَراًفَقُل لِوَليِّ اللَّهِ وابنِ المُهَذَّبِ‏
ألا يا أمينَ اللَّهِ وابنَ أمينِهِ‏أتوبُ إلى الرَّحمَنِ ثُمَّ تَأوُّبي‏
إلَيكَ مِن الأمرِ الَّذي كُنتُ مُبطِناً۲أُحارِبُ فيهِ جاهِداً كُلَّ مُعرِبٍ‏
وما كانَ قَولي في ابنِ خَولَةَ مُطنَباً۳مُعانَدَةً مِنّي لِنَسلِ المُطَيَّبِ‏
ولَكِن رُوينا عَن وَصيِّ مُحَمَّدٍوما كانَ فيما قالَ بِالمُتَكَذِّبِ‏
بِأنَّ وَليَّ الأمرِ يُفقَدُ لا يُرى‏سَتيراً كَفِعلِ الخائِفِ المُتَرَقِّبِ‏
فَتُقسَمُ أموالُ الفَقيدِ كَأنَّماتَغَيَّبَهُ بَينَ الصَّفيحِ المُنَصَّبِ‏
فَيَمكُثُ حيناً ثُمَّ يَنبَعُ نَبعَةًكَنَبعَةِ جَديٍ مِنَ الأُفُقِ كَوكَبٍ‏
يَسيرُ بِنَصرِ اللَّهِ مِن بَيتِ رَبِّهِ‏عَلى سُؤدُدٍ مِنهُ وأمرٍ مُسَبَّبٍ‏
يَسيرُ إلى أعدائِهِ بِلِوائِهِ‏فَيَقتُلُهُم قَتلاً كَحَرّانَ مُغضَبٍ‏
فَلَمّا رُوي أنَّ ابنَ خَولَةَ غائِبٌ‏صَرَفنا إليه قَولَنا لم نُكَذِّبِ‏
وقُلنا هوَ المَهديُّ والقائِمُ الّذي‏يَعيشُ به مِن عَدلِهِ كُلُّ مُجدِبٍ‏
فَإن قُلتَ لا فَالحَقُّ قَولُكَ والّذي‏أُمِرتَ فَحَتمٌ غَيرَ ما مُتَعَصِّبٍ‏
وأُشهِدُ رَبّي أنَّ قَولَكَ حُجَّةٌعَلى النّاسِ طُرّاً مِن مُطيعٍ ومُذنِبٍ‏
بِأنَّ وَليَّ الأمرِ والقائِمَ الّذي‏تَطَلَّعُ نَفسي نَحوَهُ بِتَطَرُّبٍ‏
لَهُ غَيبَةٌ لابُدَّ مِن أن يَغيبَهافَصَلّى عَلَيهِ اللَّهُ مِن مُتَغَيَّبٍ‏
فَيَمكُثُ حيناً ثُمَّ يَظهَرُ حينَهُ‏فَيَملِكُ مَن في شَرقِها والمُغَرَّبِ‏
بِذاكَ أدينُ اللَّهَ سِرّاً وجَهرَةًولَستُ وإن عُوتِبتُ فيهِ بِمُعتِبٍ‏

1.أبو هاشم إسماعيل بن محمّد بن يزيد بن ربيعة الحميرى ، المعروف بالسيّد الحميرى مع أنّه ليس بهاشميّ ، الشاعر المشهور ، ولد بعمان سنة ۱۰۵ ه ، و نشأ بالبصرة ، وتوفّى سنة ۱۷۳ ق ، ودفن بالجنينة ببغداد ، وكانت وفاته فى خلافة الرشيد . هو صاحب العينيّة المشهورة ، وأحد الثلاثة الذين قيل فى حقّهم : إنّهم أشعر الناس ، كما فى الأغانى. قال [السيد الحميرى‏] : كنت وأنا صبيّ أسمع أبويّ يثلبان أمير المؤمنين عليه السلام ، فأخرج عنهما وأبقى جائعا ، واُؤثر ذلك على الرجوع إليهما، فأبيت فى المساجد جائعا لحبّى لفراقهما وبغضى لهما . والذى يجمع عليه المؤرّخون أنّه اعتنق - أوّل ما اعتنق - المذهب الكيسانى ، ولكنّه اعتنق مذهب الإماميّة بعد أن لقى الإمام الصادق عليه السلام فناظره وألزمه الحجّة (راجع : ديوان السيّد الحميرى: ص ۵ و الذريعة : ج ۹ ص ۲۶۷ وج ۱۷ ص ۱۲۲).

2.فى بعض النسخ:مطنباً

3.فى بعض النسخ:مبطناً

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دهم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20241
صفحه از 367
پرینت  ارسال به