369
دانشنامه قرآن و حديث 9

هيچ گاه فراگير و همه گستر نگرديد ؟

نظريه سوم : دوازده خليفه نامشخّص تا قيامت

ابن جوزى مى گويد :
منظور ، وجود دوازده خليفه در دوره اسلامى تا روز قيامت است كه آنان ، بر اساس حق رفتار مى كنند ، هر چند دوران خلافتشان پشت سر هم نباشد . ۱
ابن كثير نيز در تفسير خود از اين نظريه دفاع مى كند . ۲

نقد نظريه سوم

اشكال هاى اين نظريه، عبارت اند از:
۱ . غير شفّاف كردن سخن پيامبر صلى الله عليه و آله ، ممكن است برخى از اشكالات وارد بر نظريات پيشين را حل كند ؛ ولى نتيجه اى روشن و مشخّص براى ما نخواهد داشت . نتيجه اين نظريه آن است كه پيامبر صلى الله عليه و آله جمله اى مبهم و معمّاگونه فرموده است كه هيچ نقشى در معرفت و عمل جامعه اسلامى نخواهد داشت !
۲ . سخن پيامبر صلى الله عليه و آله براى پى ريزى مسيرى هموار براى رسيدن به هدفى بزرگ است ، يعنى تبعيت مردم از اين رهبران كه موجب راهيابى و هدايت آنان خواهد گشت ، در صورتى كه با فرض نامشخّص بودن آن دوازده نفر ، اين هدف هرگز محقّق نخواهد شد و حتّى موجب سر در گمى آنان در شناخت مقتدا و سوء استفاده دنياطلبان از آن خواهد شد .

نظريه چهارم : خلفاى بنى اميّه

خطابى و ابن جوزى گفته اند : مقصود پيامبر صلى الله عليه و آله از خلفاى دوازده گانه ، خلفاى

1.الرجال لابن الغضائري ، ص ۵۲ ، الرقم ۹ ، وفيه : الحسن بن أسد .

2.فتح البارى : ج ۱۳ ص ۲۱۳ ، مسائل الخلافية ، على آل محسن : ص ۸ .


دانشنامه قرآن و حديث 9
368

دارد ، در تبيين مقصود از «خلفاى دوازده گانه» مى گويد :
اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه : «پس از من ، دوازده خليفه خواهند بود» ، بهتر است بر واقعيت زمان پس از پيامبر خدا حمل شود ؛ چرا كه همه كسانى كه پس از ايشان جامه خلافت بر تن كردند ، از ابو بكر تا عمر بن عبد العزيز ، چهارده تن بودند ، دو تن از آنها نه خلافت درستى داشتند و نه مدّت خلافتشان چندان قابل توجّه بود . آن دو ، معاويه پسر يزيد و مروان پسر حكم بود ، و بقيّه ، همان گونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داده ، دوازده نفر بودند .
و در ادامه اظهار داشته است :
البتّه اين كه فرموده است : «مردم بر آنها اتّفاق نظر پيدا مى كنند» ، بر اين مسئله ، خدشه اى وارد نمى كند ؛ زيرا اتّفاق نظر ، در اكثر و غالب است و اين ويژگى هم همواره ، جز در حسن بن على عليه السلام و عبد اللّه زبير ، به رغم درستى خلافت آن دو ، و حكم به ثابت نبودن شايستگى مخالفانشان ، جز پس از مصالحه حسن عليه السلام و كشته شدن زبير ، بوده است . و خدا بهتر مى داند . ۱

نقد نظريه دوم

افزون بر شمارى از اشكال هاى نظريه اوّل ، اشكال هاى ديگرى بر اين نظريه وارد شده ، كه عبارت اند از :
۱ . ابن حجر ، در توجيه خارج كردن معاوية بن يزيد و مروان بن حكم از شمار خلفا ، گفته است كه مدّت حكومت اين دو ، كوتاه بوده است .
بر طبق اين نظريه بايد امام حسن عليه السلام نيز از اين مجموعه خارج شود ؛ زيرا مدّت حكومت ايشان نيز كوتاه بوده است .
۲ . عبد اللّه بن زبير ، جزو اين گروه شمرده شده است ، در حالى كه خلافت او

1.الاستبصار ، ج ۴ ، ص ۱۴۴ ، ح ۵ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۴ ، ص ۲ ، ح ۲ ، وص ۷ ، ح ۳ ، وج ۸ ، ص ۹۰ ، ح ۲۲۷ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 9
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    22
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75017
صفحه از 611
پرینت  ارسال به