البتّه عدّه اى از جمله افراد ياد شده خواسته اند كه ولو به صورت احتمال ، مقصود از خلفاى دوازده گانه را بيان كنند ؛ ليكن با تأمّل در آنچه گفته اند ، مشخّص مى گردد كه مدّعاى آنان ، نه از حيث عدد و نه از حيث ويژگى ها با آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده ، قابل انطباق نيست كه در اين جا به شمارى از آرا ، اشاره مى كنيم . ۱
شمارى از آراى غير منطبق بر خلفاى دوازده گانه
نظريه اوّل : حكّام دوران اقتدار سياسى اسلام
بيهقى ۲ و قاضى عياض ۳ گفته اند : مقصود از خلفاى دوازده گانه ، كسانى اند كه در دوران عزّت خلافت و قوّت اسلام ، حكومت كرده اند و مردم بر آنان اجماع داشته اند . اين دوران تا ايّام حكومت يزيد بن عبدالملك ، ادامه داشته است .
طبق اين نظريه ، افزون بر خلفاى راشدين ، معاويه ، يزيد ، عبد الملك ، وليد ، سليمان ، عمر بن عبد العزيز ، يزيد بن عبد الملك ، هشام بن عبد الملك و وليد بن يزيد ، مصاديق خلفاى دوازده گانه اند .
نقد نظريه اوّل
اشكال هايى كه به نظريه بيهقى و قاضى عياض وارد شده ، عبارت اند از :
۱ . هيچ استدلالى بر اين ادّعا ارائه نشده است .
۲ . مجموع اين افراد ، بيش از دوازده نفر است .
۳ . حتّى بنا بر مبناى خود قائلان ، مشخّص نشده است كه چرا امام حسن عليه السلام ، معاوية بن يزيد و مروان ، از اين جمع خارج شده اند و چرا خلفاى عبّاسى در اين