دوشنبه 05 آبان 1404

  • تاریخ : 1393/02/21 - 09:05
  • تعداد بازدید : 11
  • تعداد بازدیدکنندگان : 10
  • زمان مطالعه : 48 دقیقه

کتاب حکمت نامه جوان منتشر شد

 پیش گفتار

جوانى ، بهترین فرصت زندگى براى خودسازى و سازندگى است و جوانان ، ارزنده ترین ذخایر و سرمایه هاى جوامع انسانى هستند. از این رو ، رشد و بالندگى هر کشور ، در گرو آموزش و پرورش نیروى جوان آن است و موضوع جوانان در تاریخ بشر ، همواره مورد توجّه رهبران فرهنگى، دینى و سیاسى جهان بوده است . یکى از نویسندگان معاصر مى نویسد :

 گِزِنفون، حکیم و مورّخ یونانى (۴۳۰ ـ ۳۵۵ ق.م) ، دو کتاب راجع به ایران نوشته است که یکى از آن دو کورش نامه است. در این اثر ، شرحى راجع به تربیت جوانان ایران در دوران هخامنشى آورده و از جمله مى نویسد: «تقوا و فضیلت به فرزندان خود مى آموزند، همان گونه که دیگران خواندن و نوشتن را ... در قوانین ایران ، کوشش مى شود که افراد ، تربیتى پیدا کنند که آنان را پیشاپیش ، از دست یازیدن به کارهاى ننگین و شرارت آمیز ، باز دارد» ...

 گزنفون ، یکى از علّت هاى اقتدار هخامنشیان را ـ که در زمان خود ، بزرگ ترین کشور جهان بودند ـ همین توجّه به تربیت جوانان مى داند. [۱]

 در جهان امروز ، که عصر انفجار اطّلاعات است ، از یک سو، دسترس جوانان به انواع آگاهى ها، زمینه رشد دانش و پیشرفت فنّاورى را فراهم کرده است و از سوى دیگر، سوداگران بین المللى و سودجویان سیاسى و اقتصادى ، بیش از دوران هاى

 گذشته از سرمایه جوانان ، سوء استفاده مى کنند و بدین لحاظ ، پرداختن به مسائل جوانان در جهان امروز ، بیش از گذشته حائز اهمّیت است [۲] و در ایران ، به دلیل این که نزدیک نیمى از جمعیت آن جوان اند ، [۳] مسئله جوانان ، اهمّیت فوق العاده اى دارد .

 علاوه بر این، آنچه بر اهمّیت پرداختن به مسائل جوانان ایرانى مى افزاید، نقش آنان در پیروزى انقلاب اسلامى است که موجب شده تا جریان هاى سیاسى و فرهنگى مخالف، به منظور پیشگیرى از انتقال فرهنگ انقلاب اسلامى به نقاط دیگر جهان ، براى ایجاد انحراف اخلاقى و سیاسى در جوانان ایرانى برنامه ریزى کنند.

 پژوهش هاى اسلامى درباره جوانان

پژوهشگران اسلامى ، از دیرباز به مسائل جوانان پرداخته اند . براى نمونه مى توان به کتابى به نام فضل الشُبّان و تقدّمهم على کثیر من ذوى الأسنان (برترى جوانان و تقدّم آنان بر بسیارى از سالخوردگان) [۴] اشاره کرد که در سده هاى سوم و چهارم هجرى تألیف شده است. مانند این نوشتار ، در میان آثار اسلامى ، کم نیست و بخصوص در نیم قرن اخیر ، دانشمندان مسلمان به موازات دیگر پژوهشگران ، نوشته هاى مفید و

 سازنده اى را درباره نسل جوان ارائه نموده اند، هرچند با عنایت به نیازهاى این نسل در عصر حاضر، آنچه ارائه شده است ، تا نقطه مطلوب ، فاصله دارد.

 کتاب شناسى جوانان

اهمّیت پژوهش درباره جوانان ، سبب شده است که پژوهشگران در زمینه هاى تعلیم و تربیت، روان شناسى و جامعه شناسى ، صدها مقاله و کتاب درباره ابعاد مختلف مسائل و مشکلات جوانان تهیّه کنند و کثرت منابع در این زمینه ، موجب گردیده است که جمعى به کتاب شناسى این گونه آثار ، همّت گمارند. [۵]

 بهترین کتاب ها براى نسل جوان

نسل جوان در عصر حاضر ، احساسات، خواسته ها، نیازها و مشکلات ویژه اى دارد که نسل هاى گذشته نداشتند . همچنین ، آسیب ها و انحرافات خاصّى جوانان امروزى را تهدید مى کند که در گذشته ، تهدید نمى کرد . از این رو ، به گمان ما ، بهترین کتاب ها براى نسل جوان در عصر کنونى ، کتاب هایى هستند که داراى سه ویژگى باشند:

 ۱. بر اساس شناخت دقیق استعدادهاى جوانان، تهیّه و تنظیم گردند و پاسخگوى احساسات، نیازها، خواست ها و دغدغه هاى آنان در زندگى باشند و از آسیب ها و انحرافاتى که نسل جوان را در عصر حاضر تهدید مى کند ، پیشگیرى نمایند ؛

 ۲. الگوى عینى براى ارزش هاى اخلاقى ارائه نمایند ؛

 ۳. براى جوانان از جذابیّت لازم براى مطالعه ، برخوردار باشند.

 بهترین جوان شناس ، آفریدگار انسان است . هم اوست که بهتر از هر کس دیگر ، استعدادهایى را که به جوانان عنایت کرده ، مى شناسد و نیازهاى آنان را مى داند و از

 آسیب هایى که سرمایه جوانى را تهدید مى کند ، آگاه است . بنا بر این ، بهره گیرى از رهنمودهاى قرآن و احادیث اسلامى ـ که ریشه در وحى الهى دارند ـ براى تهیّه بهترین کتاب هاى مورد نیاز جوانان ، از اهمّیت فوق العاده اى برخوردار است ؛ امّا مسئله اساسى در ارائه رهنمودهاى الهى به نسل جوان ، این است چگونه این رهنمودها ، هماهنگ با زمان و مکان ، در هر دوره اى ، از قرآن و سنّت ، استخراج گردد و افزون بر این ، همراه با ارائه الگوى عینى ، جاذبه کافى براى مطالعه نسل جوان داشته باشد . نگارنده ، در نگارش کتاب کیمیاى محبّت ـ که بخشى از رهنمودهاى اسلامى را ارائه کرد ـ ، [۶] تلاش نمود کتابى با همه این ویژگى ها عرضه کند و خوش بختانه آن کتاب ، سختْ مورد استقبال جوانان قرار گرفت .

 حکمت نامه جوان

کتاب حکمت نامه جوان ، تا آن جا که توانسته ، رهنمودهاى قرآن و اهل بیت علیهم السلام را همراه با ارائه الگوهاى عینىِ ارزش هاى دینى و اخلاقى به جوانان ارائه مى نماید . امیدوارم که خداوند منّان ، این مجموعه را از جذّابیت لازم براى مطالعه جوانان عزیز ، برخوردار نماید.

 گفتنى است آنچه در این حکمت نامه آمده ، متن مهم ترین رهنمودهاى قرآن و احادیث اسلامى براى جوانان است که شرح آنها ، نیاز به کتاب هاى مستقل در زمینه هاى مختلف مسائل جوانان دارد و از این رو ، امید است که این مجموعه ، نه تنها براى جوانان ، بلکه براى پژوهشگران و مسئولان امور تربیتى ، مفید و کارساز باشد .

 در این جا بر خود لازم مى دانم از همه کسانى که در آماده سازى این حکمت نامه با

 نگارنده همکارى داشته اند ، بویژه فاضل ارجمند آقاى احمد غلامعلى و همچنین آقاى محمّد نورى ـ که در تهیه پرونده پژوهشى جهت تحلیل ها مرا یارى داد ـ ، صمیمانه سپاس گزارى نمایم . افزون بر این ، زحمات استاد گران قدر حجة الإسلام والمسلمین جناب آقاى مهدى مهریزى را که با ترجمه زیباى خود ، فهم آیات و روایات این مجموعه را براى پارسى زبانان میّسر ساخت ، ارج نَهم و از خداوند متعال ، مسئلت دارم که پاداشى درخور فضل خود به همه آنان ، عنایت فرماید.

 محمّد محمّدى رى شهرى

 ۲۹ بهمن ۱۳۸۲

 ۲۷ محرّم ۱۴۲۵

 درآمد

حکمت نامه جوان ، ویژه رهنمودهاى حکیمانه اسلام براى بهره بردارى هرچه بیشتر جوانان عزیز از فرصت گران بهاى جوانى است.

 پیش از هر سخن ، در این باره، باید به این پرسش پاسخ داد که : به چه کسى جوان گفته مى شود؟ و جوانى در چند سالگى آغاز مى گردد و کى پایان مى پذیرد؟

 تعریف «جوانى»

واژه «جوان» یا «بُرنا» ، در زبان فارسى به معناى هر چیزى است که از عمر آن ، چندان نگذشته باشد ؛ [۷] امّا در فرهنگ عربى ، دو تعبیر رایج در مورد جوان وجود دارد ؛ یکى: «فَتى» [۸] و دیگرى «شاب» . اوّلى، از ریشه «فَتَىَ/ فتو (طراوت و شادابى)» ، [۹] و دومى از ریشه «شَبَبَ (شکوفایى و برخوردارى از حرارت)» است. [۱۰]

 نکته قابل توجّه این که نمى توان تعیین کرد که دوران جوانى از کى آغاز مى شود و کى پایان مى یابد . در این باره آمده است :

 از نظر حقوقى ، دو دوره سنّى به رسمیت شناخته شده است : طفولیت و بزرگ سالى . در این میان ، دوره نوجوانى و جوانى ، ناشناخته است و به همین دلیل ، نمى توان تعریف دقیقى از نوجوان و جوان ، ارائه نمود . [۱۱]

 همچنین در کتابى که اخیرا توسّط جمعى از برجسته ترین پژوهشگران حوزه جوانان تهیّه شده ، در تعریف «جوانى» آمده :

 اصطلاح «جوانى» با توجّه به زمینه آن ، معانى مختلفى دارد . این نکته ، بویژه در مورد این گزارش ، مصداق دارد . در بخش نخست ، «جوانان» به عنوان یک رقم آمارى تلقّى مى شوند و افرادى را که سن آنها بین پانزده تا ۲۴ سال است ، در بر مى گیرند . این تقسیم بندى ، براى سهولت مقایسه انجام شده است ؛ زیرا این گروه سنّى ، گروهى است که در مورد آن ، اطّلاعات قابل دسترس ، تدارک دیده شده اند. در هر حال ، هنگامى که استفاده از اصطلاح «جوان» بر مبناى کشور خاصّى مدّ نظر قرار مى گیرد ، محدوده سنّى فوق ، اغلب خیلى کوچک است . براى مثال ، گزارش توسعه انسانى برنامه عمران ملل متّحد در سال ۲۰۰۰م ، براى اردن ، بر این نکته تأکید دارد که: «جوان، کسى است که سن او بین پانزده تا ۲۹ سال باشد» . [۱۲] آنچه در گزارش توسعه انسانى برنامه عمران ملل متّحد در تعیین سن جوان آمده ، هماهنگ با روایتى از امام صادق علیه السلام در این باره است که مى فرماید:

إِذا زادَ الرَّجُلُ عَلَى الثَّلاثینَ فَهُوَ کَهلٌ وإذا زادَ عَلَى الأَربَعینَ فَهُوَ شَیخٌ . [۱۳]

هنگامى که سنّ مرد از سى سال گذشت ، «کَهل (میان سال)» است و وقتى که از چهل سال گذشت ، «شیخ (پیر)» نامیده مى شود.

مفهوم این سخن ، آن است که دوران جوانى با بلوغ ، یعنى پانزده سالگى آغاز مى شود و تا سى سالگى ادامه دارد.

 بر پایه آنچه گذشت ، دوران جوانى را به دوران رشد ، شکوفایى ، شادابى و گرمى زندگى مى توان تعریف کرد . بنا بر این ، تعریف دوران جوانى ممکن است در اعصار مختلف تاریخ ، متفاوت باشد ، چنان که شاعر عرب ، در عصرى که نیرو و شادابى جوانان طولانى بوده ، سروده است :

 

               

               

 إذا عَاشَ الفَتى مِئَتَینِ عامافَقَد ذَهَبَ البَشاشَةُ وَ الفَتاءُ . [۱۴]

 

 وقتى جوان ، دویست سال عمر کند /

 خوش رویى و شادابى از بین مى رود .

 بنا بر تعریف یاد شده، مى توان گفت جوانى در افراد مختلف نیز متفاوت است و بدین سان ، اختلاف واژه شناسان در تعیین محدوده دوران جوانى نیز قابل توجیه است . [۱۵]

 مراحل زندگى از نگاه قرآن

قرآن کریم ، مراحل زندگى انسان را از نظر توانمندى به سه دوره ، تقسیم کرده است:

  «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ. [۱۶] خدا ، همان کسى است که شما را آفرید ، در حالى که ناتوان بودید . آن گاه ، پس از ناتوانى قوت بخشید و سپس ، بعد از توانمندى، ناتوانى [و پیرى] قرار داد . او هر چه بخواهد ، مى آفریند ، و هم اوست داناى توانا»  .

 دوران هاى سه گانه زندگى ، در آیه اى دیگر ، چنین آمده است:

  «ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخا. [۱۷] سپس شما را به صورت نوزادى [از شکم مادر] بیرون مى فرستد، تا به کمال نیرومندى خود برسید، سپس تا پیر شوید».  

 دوران جوانى ، همان دوران قوّت و کمال نیرومندى است و تا هر زمان که توانمندى انسان تداوم داشته باشد، جوان خواهد بود.

 نکته ظریفى که در این جا قابل تأمّل است ، این که اسلام ، در رهنمودهاى حکیمانه خود ، رمز تداوم جوانىِ جان و اندیشه را در چهارده قرن پیش به جامعه بشر ، عرضه کرده است.

 رمز تداوم جوانىِ جان

یکى از برجسته ترین آثار جوانى، شادابى و نشاط است . از نظر اسلام، باورهاى صحیح و کردارهاى نیک ، رمز تداوم نشاط و شادابى جوانى است . از این رو ، امام

 

 على علیه السلام در تبیین اوصاف شخص باایمان مى فرماید:

تَراهُ بَعیدا کَسَلُهُ دائِما نَشاطُهُ . [۱۸]

او (مؤمن) را چنان مى بینى که کسالت از وى دور، و نشاط او همیشگى است.

روزى امام صادق علیه السلام از شخصى به نام سلیمان بن جعفر پرسید که «فَتى» نزد شما کیست؟» .

 گفت : ما به جوان ، «فَتى» مى گوییم.

امام علیه السلام فرمود:أما عَلِمتَ أنَّ أصحابَ الکَهفِ کانوا کُلُّهُم کُهولاً فَسَّماهُمُ اللّهُ فِتیَةً بِإِیمانهِمِ؟! یا سُلَیمانُ! مَن آمَنَ بِاللّهِ وَاتَّقى فَهُوَ الفَتى . [۱۹]

مگر نمى دانى که اصحاب کهف ، همگى میان سال بودند، امّا خداوند به سبب ایمانشان ، آنان را «فتیة (جوانان)» نامید؟ اى سلیمان! هر که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه کند ، جوان [واقعى] است».

انسان هاى شایسته ، در دوران پیرى ، به رغم ناتوانى قواى جسمانى ، به قوّت اندیشه و شادابى جان آنها افزوده مى شود و همان گونه که در کلام على علیه السلام آمده است:

إذا شابَ العاقِلُ شَبَّ عَقلُهُ . [۲۰]

خردمند ، چون پیر شود، عقلش جوان مى گردد.

نمونه روشن این گونه سالخوردگان در عصر حاضر، امام خمینى قدس سره است که با اندیشه جوان و جان نیرومند و شاداب خود، نه تنها جوانان ایران ، بلکه جوانان مسلمان را در سطح جهان به خود جذب کرد.

 رهنمودهاى اسلام درباره جوانان

حکمت نامه جوان ، رهنمودهاى حکیمانه قرآن و احادیث اسلامى درباره جوانان را در

 پنج بخش ، تقدیم مى کند:

 یک. نقش جوانى در خودسازى و سازندگى

تأمّل در بخش نخست این حکمت نامه ، نشان مى دهد که از نگاه قرآن و احادیث اسلامى، جوانى ، بهار زندگى و بهترین فرصت براى خودسازى و سازندگى است . این فرصت ، به قدرى ارزشمند است که در قیامت ، حسابرسى جداگانه از ایّام عمر دارد ؛ [۲۱] اما کمتر جوانى است که تا خزان پیرى اش فرا نرسد ، ارزش بهار جوانى را آن گونه که شایسته است ، بشناسد.

 فصل اوّل این بخش ، سه پیام مهم اخلاقى، فرهنگى و سیاسى براى جوانان و مسئولان فرهنگى و سیاسى جوامع اسلامى دارد:

 الف ـ پیام اخلاقى

پیام اخلاقى اولین فصل کتاب براى جوانان این است که : بشتابید! بشتابید که بهار جوانى ، بسى تند و زودگذر است . تا دیر نشده ، برنامه زندگى هدفمند خود را تنظیم نموده ، آن را با انضباط کامل اجرا کنید . تأخیر و امروز و فردا کردن را از خود دور کنید و انضباط کارى را سرلوحه زندگى خود قرار دهید . [۲۲] فردا را جزء عمر خود محسوب نکنید ، [۲۳] هر کارى را در وقت خود انجام دهید [۲۴] و به گونه اى براى زندگى خود برنامه ریزى نمایید که هر روز ، یک گام جلوتر باشید. [۲۵]

 ب ـ پیام فرهنگى

فصل دوم از بخش اوّل حکمت نامه، پیام به مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى

 است که تعلیم و تربیت جوانان را جدّى بگیرند ؛ چرا که ذهن جوان ، آمادگى بیشترى براى آموختن دارد، [۲۶] و فطرت پاک و روح لطیف او ، بهتر سخن حق را مى پذیرد، چنان که امام على علیه السلام مى فرماید:

إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأَرضِ الخالِیَةِ ما اُلقِیَ فیها مِن شَى ءٍ قَبِلَتهُ . [۲۷]

همانا ، دل جوان ، مانند زمین خالى است که هر چه در آن افکنده شود ، آن را مى پذیرد .

پیامبر خدا ، با عنایت به این اصل مهم تربیتى، در آغاز بعثت ، تلاش خود را براى دعوت جوانان به اسلام ، متمرکز کرد و نتیجه گرفت . از این رو ، به اصحاب خود نیز توصیه مى کرد که مواظب جوان ها باشند :

اُوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً إنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشیرا و نَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وخالَفَنِى الشُّیوخُ . [۲۸]

شما را نسبت به جوانان به نیکى سفارش مى کنم ؛ چرا که آنان ، دل هاى رقیق ترى دارند . به راستى که خداوند ، مرا نویدبخش و بیم دهنده برانگیخت . آن هنگام ، جوانان با من هم پیمان شدند ، در حالى که پیران به مخالفت با من برخاستند .

همچنین ، امام صادق علیه السلام ، براى تبلیغ مکتب اهل بیت علیهم السلام به ابوجعفر اَحول ، چنین توصیه مى فرماید :عَلَیکَ بِالأَحداثِ ؛ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ . [۲۹]

جوانان را دریاب ، که آنان به سوى هر نیکى اى پُر شتاب ترند .

این پیام، وظیفه همه مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى و بخصوص رسانه هاى گروهى و مبلّغان را بسیار سنگین مى نماید.

 ج ـ پیام سیاسى

فصل سوم از بخش یکم ، حامل پیام سیاسى فوق العاده مهمِ جوان گرایى براى رهبران امّت اسلامى است.

 خداوند متعال ، پیامبران خود را از میان جوانان ، انتخاب کرده است . [۳۰] خاتم انبیا محمّد صلى الله علیه و آله نیز براى جذب قشر جوان به آیین اسلام ، اهمیّت ویژه اى قائل بود . از این رو ، غالب هواداران او در آغاز بعثت ، جوانان بودند . نخستین نماینده فرهنگى ـ سیاسى او ، یعنى مُصعَب بن عُمَیر ، جوانى نورس بود . نخستین فرماندار او پس از فتح شهر مهم مکّه ، جوانى ۲۱ ساله به نام عَتّاب بن اُسَید بود و نیز آخرین کسى که به فرماندهى سپاه اسلام براى جنگ با روم منصوب کرد ، جوانى هجده ساله بود که اُسامه نام داشت و مهم تر آن که ایشان ، در سال پایانى عمر شریف خود ، از طرف خداوند متعال ، مأموریت یافت تا امام على علیه السلام را که در آن وقت ، جوانى تقریبا ۳۲ ساله بود ، به عنوان رهبر آینده جهان اسلام ، به امّتْ معرّفى کند. [۳۱]

 جالب این که پیامبر خدا ، در پاسخ به اعتراض کسانى که از انتصاب جوانى ۲۱ ساله به فرماندارى مکّه آزرده خاطر شده بودند ، ضمن نامه مفصّلى نوشت:

و لایَحتَجَّ مُحتَجٌّ مِنکُم فى مُخالَفتهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَیسَ الأَکبَرُ هُوَ الأَفضَلَ بَلِ الأَفضَلُ هُوَ الأَکبَرُ . [۳۲]

... و کسى به خاطر کمى سنّ او ، به مخالفت برنخیزد ؛ چرا که هر بزرگ ترى از نظر سنّى ، شایسته تر نیست ؛ بلکه هر شایسته ترى ، بزرگ تر است .

نکته دیگر این که امام مهدى ـ عجل اللّه تعالى فرجه ـ نیز در هنگام ظهور ، شکل و شمایل جوان دارد و در حکومت او جوانان ، نقش اصلى را ایفا مى نمایند.

 تأمّل در آیات و روایات این فصل ، به روشنى نشان مى دهد که جوان گرایى در ادیان الهى برپایه حکمت ، استوار است و منافع و مصالح جامعه در همه ابعاد مدیریتى اقتضا مى کند که در نظام دینى ، جوانانِ شایسته ، بیشترین نقش را ایفا کنند.

 دو . مقدّمات شکوفایى جوان

بخش دوم حکمت نامه ، با استناد به قرآن و سخنان نورانى اهل بیت علیهم السلام توضیح مى دهد که فرصت جوانى براى هر جوانى ، بهار شکوفایى استعدادهاى انسانى نیست ؛ بلکه بهره گیرى از این فرصت ، نیاز به مقدّماتى دارد که باید توسّط جوانان ، فراهم گردد . کوتاهى در به دست آوردن این مقدّمات ، در واقع ، به معناى هدر دادن فرصت گران بهاى جوانى است. این مقدّمات ، عبارت اند از :

 الف ـ معرفت

نخستین مقدّمه حرکت در مسیر شکوفایى و تکامل ، معرفت است . به گفته امام على علیه السلام :ما مِن حَرَکَةٍ إلاَّ وأَنتَ مُحتاجٌ فیها إلى مَعرِفَةٍ . [۳۳]

هیچ حرکتى نیست ، مگر این که در آن به آگاهى نیازمندى .

در فصل اوّل از بخش دوم حکمت نامه ، با الهام از قرآن و احادیث اسلامى ، به انواع معارفى که جوانان براى بهره گیرى از استعدادهاى خود به آنها نیاز دارند ، اشاره شده است ؛ امّا جوانان عزیز باید توجّه داشته باشند که مهم ترین معرفتى که آنان را در مسیر کمال انسانى و بهره گیرى از بهار جوانى یارى مى دهد، خودشناسى است.

 این معرفت، جوانان را از خطر بیمارى احساس بى هویتى ـ که در عصر حاضر ، نسل جوان را در سطح جهان جدّا تهدید مى کند ـ ، رهایى مى بخشد.

 زیانبارترین جهل ، آن است که جوان ، خود را نشناسد و احساس بى هویّتى کند. [۳۴] این نادانى ، زمینه را براى انواع انحرافات و فسادها فراهم مى سازد . در مقابل ، خودشناسى ، سودمندترین و سازنده ترین معرفتى است که انسان را به قلّه تکامل مى رساند .

 بنا بر این ، نخستین گام در جهت شکوفایى جوان ، این است که بر اساس آموزه هاى دینى باور کند که بى نهایتْ استعداد در وجود او نهفته است و مى تواند تا بى نهایت ، رشد کند تا آن جا که نماینده آفریدگار هستى گردد، چنان که در حدیث قدسى آمده است:

عَبدى! أطِعنى أجعَلکَ مَثَلى . [۳۵]

بنده ام ! مرا اطاعت کن تا تو را مَثَل (نماینده) خود گردانم .

               

 رسد آدمى به جایى که بجز خدا نبیندبنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

 طَیَران مرغ دیدى تو ز پایبند شهوتبه در آى تا ببینى طَیَران آدمیت .

 پیوند علم و دین

در کنار خودشناسى، آشنایى با قرآن و دین شناسى براى جوانان از اهمّیت ویژه اى برخوردار است . جوانان باید بدانند که بر اساس آموزه هاى قرآنى ، [۳۶] ایمان و باورهاى دینى ، نه تنها با علم در تضاد نیست ، بلکه همراه علم است و بى ایمانى ، نشانه جهل ؛ امّا دنیاى متجدّد ، به تدریج ، تباه شده است و منافع سیاسى و اقتصادى سوداگران بین المللى ایجاب مى کند که همه آنچه مقدّس و طبعا دینى است و

 بخصوص اسلام ـ که از قدرت فرهنگى و سیاسى بالایى برخوردار است ـ ، از بین برود .

 میدان پرسش دادن به جوانان

براى این که جوانان با مسائل مختلف دینى در زمینه هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى، هر چه بیشتر آشنا شوند ، علاوه بر ترغیب جوانان به پرسش، باید به آنان آزادى بحث داد و بدین ترتیب ، اعتماد آنان را جلب کرد تا از گفتن آنچه در دل دارند ، بیم نداشته باشند . سیره پیشوایان اسلام در این باره ، بسیار آموزنده است . آنان ، ضمن تشویق کردن مردم به سؤال، [۳۷] در پاسخ به پرسش هاى آنان به گونه اى برخورد مى کردند که مردم ، انواع پرسش هاى اعتقادى، سیاسى و اخلاقى خود را به آسانى مطرح مى کردند و پاسخ مى شنیدند. راستى در عصر ما کدام جوان جرئت مى کند که مشکلات جنسى خود را با یک رهبر مذهبى مطرح کند و از او رهنمود بگیرد؟!

 امّا در سیره پیامبر خدا ، با شگفتى مى خوانیم که جوانى خدمت ایشان مى رسد و در حضور دیگران از او اجازه مى خواهد تا زنا کند! نکته جالب توجّه ، این که وقتى مردم ، او را به خاطر این پرسش جاهلانه نکوهش مى کنند، پیامبر خدا ، مانع مى شود و شخصا با مهربانى از جوان مى خواهد که نزدیک او بیاید .

 وقتى جوان کنار پیامبر صلى الله علیه و آله مى آید، ایشان با چهره اى بشّاش به او مى گوید: «آیا دوست دارى کسى چنین کارى را با مادرت انجام دهد؟!» .

 آن جوان مى گوید : نه واللّه ـ خدا مرا فداى تو کند ـ !

 پیامبر صلى الله علیه و آله مى گوید : «آیا دوست دارى کسى با دختر خودت ، چنین کند؟!» .

 جوان مى گوید : نه واللّه ، هیچ کس چنین عملى را براى دخترش نمى پسندد ـ فدایت شوم ـ !

 پیامبر صلى الله علیه و آله مى پرسد : «دوست دارى کسى با خواهر تو زنا کند؟!» .

 جوان مى گوید : نه واللّه ، هیچ کس مایل نیست ـ فدایت شوم ـ !

 پیامبر صلى الله علیه و آله مى گوید : «دوست دارى کسى با عمّه ات زنا کند؟!» .

 جوان مى گوید : نه واللّه ، هیچ کس دوست ندارد ـ فدایت شوم ـ !

 پیامبر صلى الله علیه و آله مى گوید : «دوست دارى کسى با خاله ات زنا کند؟!» .

 جوان مى گوید : نه واللّه ، هیچ کس مایل نیست ـ فدایت شوم ـ !

 در این جا بود که پیامبر خدا ، دست مبارک خود را بر آن جوان نهاد و از خداوند متعال براى او آمرزش خواست و پاک دامنى او را از خدا مسئلت نمود . با این برخورد عاطفى و آموزنده پیامبر خدا ، جوان ، اصلاح شد و آن وسوسه از دل و ذهن او پاک شد . [۳۸]

 ب ـ خودباورى

دومین مقدّمه شکوفایى جوانى ، خودباورى به معناى اعتماد به نفس و تکیه بر استعدادهایى است که خداوند متعال در وجود انسان براى حرکت به سوى قلّه تکامل ، قرار داده است.

 تصمیم و تلاش براى خودسازى و سازندگى، بلندهمّتى، عزّت و استغناى نفس، استقامت در راه هدف و توکّل بر خداوند متعال در زندگى، همگى از آثار و لوازم خودباورى و اعتماد به نفس است.

 جوانى که به نیروهاى خدادادى خود اعتماد ندارد، در کارها احساس ناتوانى مى کند، همّتش کوتاه است، نمى تواند تصمیم بگیرد، صبر و استقامت ندارد، و هیچ هدف مهمّى را در زندگى نمى تواند تعقیب کند.

 فصل دوم از بخش دوم حکمت نامه ، جوانان مسلمان را به خودباورى و اعتماد به استعدادهاى درونى خود و تلاش براى شکوفا ساختن آنها ، دعوت مى نماید.

 ج ـ پیوند با خدا

معرفت و خودباورى ، در واقع ، مقدّمه پیوند جوان با مبدأ همه زیبایى ها و کمالات ، یعنى آفریدگار جهان است و این پیوند است که سعادت همیشگى او را تأمین مى نماید، چنان که خداوند متعال ، خود مى فرماید:

  «مَن کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ . [۳۹] هر کس پاداش دنیا مى خواهد ، پاداش دنیا و آخرت ، نزد خداست» .  

 نکته مهم این است که همه مى توانند این پیوند را با خداوند متعال برقرار کنند ؛ امّا جوانان بهتر از دیگران مى توانند به او نزدیک شوند.

 امام خمینى قدس سره ، در وصیت نامه اخلاقى خود ، خطاب به فرزند عزیز و بزرگوارش ، در این باره مى فرماید:

 عزیزم! از جوانى به اندازه اى که باقى است ، استفاده کن که در پیرى همه چیز از دست مى رود ، حتى توجه به آخرت و خداى تعالى . از مکاید بزرگ شیطان و نفس امّاره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیرى مى دهد تا جوانى با غفلت از دست برود ، و به پیران ، وعده طول عمر مى دهد و تا لحظه آخر با وعده هاى پوچ ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص براى او باز مى دارد تا مرگ برسد ، و در آن حال ، ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد ، مى گیرد . پس در جوانى که قدرت بیشترى دارى به مجاهدت برخیز و از غیر دوست ـ جلّ و عَلا ـ بگریز ، و پیوند خود را هر چه بیشتر ـ اگر پیوندى دارى ـ محکم تر کن ؛ و اگر خداى نخواسته ندارى ، تحصیل کن و در تقویتش همت گمار ، که هیچ موجودى جز او ـ جلّ و عَلا ـ سزاوار پیوند نیست . و پیوند با اولیاى او ، اگر براى پیوند به او نباشد ، حیله شیطانى است که از هر طریق ، سدّ راه حق کند. [۴۰]

 گفتنى است که آنچه درباره ارزش عبادات در دوران جوانى، و مباهات خداوند

 متعال به عبادات جوان و آثار و برکات عبادات جوان در فصل سوم از بخش دوم حکمت نامه خواهد آمد، در واقع ، اشاره به نقش مؤثّر جوانى در پیوند زدنِ بیشتر و نزدیک تر انسان با کمال مطلق است.

 د ـ همنشین شایسته

دوست و همنشین جوان، نقش اساسى در رشد و شکوفایى و یا انحطاط و تیره روزى او دارد . همنشین تا آن جا در زندگى انسان مؤثّر است که پیامبر خدا مى فرماید:

اَلمَرءُ عَلى دینِ خَلیلِهِ ، فَلیَنظُر أَحَدُکُم مَن یُخالِلُ . [۴۱]

آدمى بر آیین دوست صمیمى خویش است . پس هر یک از شما بنگرد با چه کسى دوستى صمیمانه دارد .

چه بسا جوانانى که در اثر همنشینى سعادتمند شده اند ، و چه بسا جوانانى که همنشین ، آنان را بدبخت کرده است.

 فصل چهارم از بخش دوم حکمت نامه ، رهنمودهاى بسیار ارزنده اى در تبیین نقش همنشین در زندگى، ضرورت تحقیق قبل از انتخاب دوست، نشانه هاى همنشین خوب و شایسته، و حقوق همنشین، به جوانان عزیز ارائه مى نماید.

 ه ـ تقویت بدن و لذایذ مشروع

نکته بسیار مهم دیگر در شناخت عوامل شکوفایى جوان ، این است که نیرومندى و شادابى جسم نیز در کنار تقویت فکر و جان او مورد عنایت اسلام است ؛ زیرا توانمندى و نشاط جسم ، شرط اوّلیه خودسازى و سازندگى و رسیدن انسان به قلّه کمال است . از این رو ، وقتى از امام صادق علیه السلام سؤال مى کنند که در آیه :  «خُذُواْ مَآ ءَاتَیْنَـکُم بِقُوَّةٍ ؛ آنچه را به شما داده ایم ، به نیرومندى بگیرید» ، [۴۲] آیا مقصود ،

 نیرومندى جسم است و یا نیرومندى جان ، امام علیه السلام در پاسخ مى فرماید: «مقصود ، نیرومندى جسم و جان ، هر دو است». [۴۳]

 همچنین در مورد گزینش طالوت براى فرماندهىِ نظامى جمعى از بنى اسرائیل ، در قرآن کریم آمده:

  «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ . [۴۴] خداوند ، او را بر شما برگزیده و بر دانش و [توانمندى] جسم او افزوده است»  .

 بررسى تاریخ انبیا و اوصیاى آنان ، نشان مى دهد که همه آنان از توانمندى جسم و روح در کنار هم ، برخوردار بوده اند.

 بر این پایه ، امام على علیه السلام ، در پایان دعایى که بهترین درس خودسازى است ، بر نیرومندى «جوارح (اندام ها)» در کنار نیرومندى «جوانح (قُواى روحى)» [۴۵] تأکید فرموده است :

یارَبِّ، یارَبِّ ! قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارحى وَاشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحى . [۴۶]

پروردگارا ، پروردگارا ، پروردگارا! اندام مرا بر خدمت گزارى ات توانمند ساز و درونم را در تصمیم گیرى قوى دار .

و بر این اساس، روایات اسلامى ، به عنوان رهنمودهاى حکیمانه اى که ضمن توصیه هاى شمارى از انبیاى گذشته نیز آمده ، تأکید مى کنند که انسان عاقل ، در کنار برنامه ریزى براى تحصیل علم، کار و ارتباط با خداوند متعال، باید براى برخوردارى از لذایذ و کامیابى هاى مشروع زندگى نیز برنامه داشته باشد و توضیح داده شده که این برنامه ، در واقع، زمینه ساز انجام دادن سایر برنامه هاى مهم زندگى است و این ، بدان معناست که رسیدن به قلّه کمال ، بدون برخوردارى هاى انسان از

 لذّت هاى حلال ، میسّر نیست.

 در زمینه عوامل تقویت و سلامت و شادابى جسم، روایات اسلامى ، رهنمودهاى فراوانى دارند [۴۷] که در فصل پنجم از بخش دوم حکمت نامه ، به شمارى از آنها (مانند : سفرهاى تفریحى ، پیاده روى ، شنا ، نگاه کردن به سبزه زارها ، کُشتى ، اسب سوارى ، مسابقه سوارکارى و تیراندازى) اشاره شده است.

 نکته مهم تر این که براساس رهنمودهاى اهل بیت علیهم السلام ، انواع ورزش ها، بازى ها و کارهاى مشروعى که موجب تقویت جسم انسان است، عبادت محسوب مى شود و اگر با قصد قربت انجام گردد، تکامل معنوى و پاداش اخروى را نیز به همراه خواهد داشت.

 با این حساب، توأم کردن فعّالیت هاى ورزشى با فعّالیت هاى هنرى و فرهنگى ـ که در شمارى از کشورهاى پیشرفته در عصر کنونى مطرح مى شود ـ ، به بهترین وجه در رهنمودهاى پیشوایان اسلام ، وجود داشته است.

 و ـ ارزش هاى اخلاقى و عملى

معرفت، خودباورى، پیوند با خدا ، همنشین خوب و در نهایت ، آنچه موجب تقویت جسم و فکر و جان مى گردد، مقدّمه پذیرش و رعایت ارزش هاى اخلاقى و عملى در زندگى اند . تحقّق این ارزش هاست که رفاه و خوشبختى و تکامل انسان را براى همیشه ، تأمین خواهد کرد.

 بنا بر این آنچه در تبیین ارزش هاى اخلاقى و عملى در فصل ششم از بخش دوم ملاحظه مى شود، برجسته ترین ارزش هایى است که براى شکوفایى جوانان ، ضرورى است.

 سه. آسیب شناسىِ جوان

در بخش سوم حکمت نامه ، خطرناک ترین آفاتى که جوانان را بویژه در عصر کنونى تهدید مى کند و مانع جدّى در راه شکوفایى استعدادهاى آنهاست ، مطرح مى گردد .

 این آفات ، عبارت اند از :

 الف ـ همنشین ناشایسته

مصاحب ناشایسته و ناجنس ، به دلیل آن که زمینه ساز انواع فسادها و آلودگى هاى اخلاقى و عملى است ، از همه آفات جوانى خطرناک تر است . به گفته پیامبر خدا :

مَثَلُ جَلیس السّوءِ مَثَلُ القَینِ، إن لَم یُحَرِّق ثَوبَکَ أصابَکَ مِن ریحِهِ . [۴۸]

همنشین بد ، مانند [کارگاه] آهنگرى است که اگر لباست را نسوزاند ، بوى بدش آزارت مى دهد .

خطر همنشین بد تا آن جاست که ستمگر در دوزخ ، دو دست حسرت با دندان مى گزد و مى گوید:

  «یَـوَیْلَتَى لَیْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِیلاً . [۴۹] واى بر من! کاش فلان شخص را به دوستى صمیمانه برنگزیده بودم»  .

 از این رو ، در آسیب شناسى جوانان، مسئله همنشین ، بیشترین اهمّیت را دارد و بدون این آفت زدایى، پیشگیرى از هیچ آفتى امکان پذیر نیست و به گفته حافظ شیرازى:

 

               

               

 نخستْ موعظه پیر صحبت ، این حرف استکه از مصاحب ناجنس ، احتراز کنید .

 

 در فصل سوم از بخش سوم حکمت نامه ، خطر همنشین بد، علامات آن، و ویژگى هاى خطرناک ترین دوستان از نگاه قرآن و احادیث اسلامى ارائه مى گردد.

 ب ـ بیکارى

دومین زمینه ساز فساد و کارهاى نابخردانه ، بیکارى است . [۵۰] اعتیاد و خودفروشى

 و خطرناک تر از آن ، دین فروشى را مى توان از جمله آثار بیکارى شمرد . [۵۱] از این رو ، لقمان حکیم مى گفت:

 إن کانَ الشُّغُلُ مَجهَدَةٌ فَالفَراغَ مَفسَدَةٌ . [۵۲]

 اگر کار ، طاقت فرساست ، بیکارى ، مفسده آفرین است .

 بدین جهت ، بیکارى ، مبغوض خداوند متعال است و شخص سالمِ بیکار نزد خداوند ، منفور است و بر این اساس ، در نظام اسلامى ، بلکه در هر نظامى ، مهم ترین اقدام براى پیشگیرى از مفاسد جوانان و هدر رفتن نیروها و استعدادهاى آنان، ایجاد اشتغال است. [۵۳]

 علاوه بر این ، باید جوانان را تشویق کرد که به شیوه اى درست و مؤثّر ، از اوقات فراغت خود بهره ببرند و بدین کار ، عادت کنند. اوقات فراغت ، باید وسیله تقویت نیروهاى خلاّقه و قوّه ابتکار جوانان باشد. بى تردید ، عادت به استفاده مؤثّر و مفید از این اوقات، سرمایه گران بهایى را براى آینده زندگى جوانان ، فراهم خواهد آورد.

 ج ـ اعتیاد

اعتیاد، یکى از بزرگ ترین خطرهایى است که امروزه ، جوانان را در سطح جهان ، تهدید مى کند . [۵۴] پدیده خطرناک موادّ مخدّر در جهان امروز از پیچیدگى هایى برخوردار است که سازمان ملل ، تجارت آن را از جرایم سازمان یافته تلقّى مى کند . حجم گسترده تجارت و گردش مالى مرتبط با قاچاق موادّ مخدّر در سطح جهان (یکهزار و پانصد میلیارد دلار در سال) و نقش مافیاى منطقه اى و جهانى با پشتوانه سازمان هاى اطّلاعاتى کشورها ، دلیل روشن سازمان یافته بودن این پدیده شوم

 است که در عصر حاضر ، بیش از یک میلیارد جوان پانزده تا ۲۵ ساله را تهدید مى کند. [۵۵] در فصل دوم از «موانع شکوفایى جوان» ، در شمارى از روایات به خطر موادّ مخدّر ، اشاره شده است . [۵۶]

 بدیهى است که در این جا فرصت بررسى همه عوامل این آفت خطرناک و راه هاى پیشگیرى و علاج آن نیست . لذا تنها به دو عامل اصلى آن ، یعنى همنشین معتاد، و آشوب ها و اضطراب هاى روانى ، اشاره مى کنیم .

 جوانان عزیز براى این که در دام اعتیاد نیفتند ، باید در انتخاب دوست و همنشین ، دقّت کنند ؛ [۵۷] امّا تأمین آرامش روانى جوان ، دو راه دارد: یکى تحکیم پیوندهاى دینى ؛ چرا که هرچه انسان با خداى مهربان نزدیک تر شود ، احساس آرامش بیشترى مى کند :

  «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَـئِنُّ الْقُلُوبُ . [۵۸] آگاه باشید که با یاد خدا ، دل ها آرامش مى یابند»  .

 و دیگرى تحکیم پیوند خانوادگى است :

 در هر خانواده ، استوارترین سد در برابر استعمال موادّ مخدّر ، شخصیت مطلوب و متعادل فرزند و پیوندهاى قوى خانوادگى است. زن و شوهرى که به زندگى زناشویى خود با تمام وجود علاقه دارند، به فرزندانشان از زمان طفولیت ، محبّت مى ورزند، با آنها در جوانى دوست مى شوند، از آنها انتظار کمک دارند، به آنان احترام مى گذارند و از آنان احترام مى خواهند ، بهتر از هر عامل و قدرت دیگر ، مانع از آن مى شوند که نوجوانشان در دام اعتیاد ، گرفتار گردد.

 هر گاه فرزند نوجوان به مادّه مخدّرى روى آورد ، پیش از آن که وى را طرد کنید و به او سرکوفت بزنید ، باید بدانید که بحران روانى، ناهنجارى در شخصیت، سستى در روابطش با اطرافیان، و عدم سازگارى اجتماعى او، وى را بدین راه تیره کشانده است. به جاى آن که دستش را بگیرید و از مهلکه نجاتش دهید ، وى را با زخمِ زبان و بدخویى در این مهلکه پرتاب نکنید . [۵۹]

 گفتنى است که عوامل تحکیم خانواده و آثار آن از نگاه قرآن و روایات اسلامى را در حکمت نامه خانواده ، ارائه خواهیم کرد ، إن شاء اللّه !

 د ـ مستىِ جوانى

 یکى از نکات مهم تربیتى که در روایات اسلامى در زمینه آسیب شناسى جوانان بر آن تکیه شده ، آفت مستىِ جوانى است ، [۶۰] با این توضیح که تنها نوشابه هاى الکلى موجب مستى و زوال عقل نیستند ؛ بلکه هر نوع احساس قدرتى براى انسانى که خودسازى نکرده ، مستى مى آورد . توانمندى سیاسى، اقتصادى و حتّى علمى، همانند شراب ، قدرتمند و دانشمند را مست مى نماید .

 توانمندى و نشاط جوانى نیز از این اصل کلّى ، مستثنى نیست . این توانمندى ، گاه جوان را چنان سرمست مى کند که او را تا سر حدّ جنون پیش مى برد ، چنان که پیامبر خدا مى فرماید :

الشَّبابُ شُعبَةٌ مِنَ الجُنونِ . [۶۱]

جوانى ، شاخه اى از دیوانگى است .

«جنون» ، از ریشه «جَن» به معناى پوشیدگى است . مستىِ جوانى ، قدرت تفکّر و دوراندیشى را از جوان سلب مى کند و او را به کارهاى ناصواب ، وادار مى سازد .

 بر این اساس ، علاوه بر این که جوانان باید خود به این نکته مهم توجّه داشته

 باشند، رهبران فرهنگى و سیاسى جامعه نیز باید با برنامه ریزى مناسب ، نیرو و نشاط آنان را در مسیر صحیح ، هدایت نمایند.

 ه ـ جاذبه هاى جنسى

یکى دیگر از آسیب هایى که از نظر روایات اسلامى شکوفایى جوانان را تهدید مى کند ، جاذبه هاى جنسى است. دوره جوانى با بلوغ و ترشّح هورمون هاى جنسى آغاز مى شود . جاذبه جنسى که معلول ترشّح این هورمون هاست ، اگر در مسیر صحیح هدایت نشود ، چه بسا به دوستى هاى نامشروع، عشق هاى نکوهیده و در نهایت ، خودکشى، قتل و متلاشى شدن خانواده ها مى انجامد.

 رهنمودهاى حکیمانه اسلام براى مصون ماندن جوانان از آسیب جاذبه هاى جنسى عبارت است از:

 ۱. رعایت پوشش اسلامى ؛ [۶۲]

 ۲. تحریم مناظر شهوت انگیز ؛ [۶۳]

 ۳. تحریم خلوت با نامحرم ؛ [۶۴]

 ۴. عفّت چشم ؛ [۶۵]

 ۵ . تأمّل در عاقبت شوم هوسرانى ؛ [۶۶]

 ۶. تأمّل در حُسن عاقبت خویشتندارى ؛ [۶۷]

 ۷. تسهیل امر ازدواج و اقدام به آن در اوّلین فرصت ممکن . [۶۸]

 و ـ آسیب هاى فرهنگى و سیاسى

خطر دیگرى که جوانان مسلمان را تهدید مى کند و قرآن و حدیث نسبت به آن هشدار داده اند، آفات فرهنگى و سیاسى است.

 در قرن یکم هجرى ، مکتب «غالیان» ، یعنى کسانى که مدّعى ربوبیت پیشوایان دین بودند و همچنین مکتب «مُرجِئه» ، یعنى کسانى که ایمانِ تنها را براى نجات انسان ، کافى مى دانستند و عملاً اباحیگرى را ترویج مى کردند ، [۶۹] براى جوانان جاذبه داشت که احادیث اسلامى نسبت به آن هشدار داده اند ؛ [۷۰]

 امّا در عصر ما جریان هاى فرهنگى و سیاسى فراوانى با جاذبه هاى گوناگون ، توسّط شیّادانِ سیاسى و اقتصادى ، براى فریب دادن جوانان ، ساخته و پرداخته شده است که از یک سو ، جوانان باید بسیار هشیار باشند که در دام آنها نیفتند و از سوى دیگر ، رهبران فرهنگى و سیاسى جامعه اسلامى باید براى ارتقاى سطح فرهنگى و تقویت شعور سیاسى جوانان ، برنامه ریزى جدّى کنند.

 آیات و احادیثى که در فصل هفتم از بخش سومِ حکمت نامه درباره آسیب هاى فرهنگى و سیاسى آمده اند ، جهت پیشگیرى از این آسیب ها ، چهار پیام مهم براى جوانان دارند :

 ۱. هشدار در مورد آسیب هاى فرهنگى و سیاسى ؛

 ۲. ضرورتِ تقویت آگاهى هاى فرهنگى و سیاسى ؛

 ۳. اجتناب از شخصیت گرایى و پیروى کورکورانه فرهنگى و سیاسى ؛

 ۴. مخالفت با رهبران فرهنگى و سیاسى ناشایسته.

 ز ـ آسیب هاى اخلاقى و عملى

همنشین بد، بیکارى، اعتیاد، سرمستى، جاذبه هاى جنسى و آسیب هاى فرهنگى

 و سیاسى ، همگى زمینه ساز اخلاق نکوهیده و اعمال ناشایسته اى هستند که اندیشه و ذهن و جانِ جوان را آلوده مى کنند و استعدادهاى او را تباه مى سازند .

 خطرناک ترین ضدّ ارزش هایى که سدّ راه شکوفایى جوانان مى شوند ، عبارت اند از : عُقوق والدین، بدخُلقى، بدزبانى، غرور، خودبینى، تکبّر، حرص، حسد، کینه، عصبانیت، لجبازى، تنبلى و افراطى گرى، که متن رهنمودهاى مربوط به این آفت ها در فصل هشتم از بخش سوم حکمت نامه خواهد آمد.

 چهار . حقوق جوان

آنچه در بخش دوم و سوم حکمت نامه ، درباره عوامل و موانع شکوفایى جوان آمده ، در واقع ، وظایف و مسئولیت هاى جوانان براى بهره گیرى لازم از بهار جوانى است ؛ امّا باید توجّه داشت که جوان ، به تنهایى و جدا از خانواده و جامعه ، قادر به انجام دادن این وظایف نیست . او در صورتى مى تواند از عهده این مسئولیت ها برآید که زمینه لازم براى پرورش جسم و جان او در خانواده و در جامعه ، فراهم باشد. در بخش چهارم از حکمت نامه ، در دو فصل به مسئولیت هاى خانواده و جامعه در برابر جوان با عنوان «حقوق جوان» اشاره مى شود :

 الف ـ حقوق خانوادگى

از نگاه احادیث اسلامى ، به همان میزان که پدر و مادر بر جوان حق دارند، جوان نیز بر پدر و مادر خود ، حق دارد و تجاوز به حقوق او مذموم و محکوم است، چنان که پیامبر خدا مى فرماید:

یَلزَمُ الوالِدَینِ مِنَ العُقوقِ لِوَلَدِهِما مایَلزَمُ الوَلَدَ لَهُما مِن عُقوقِهِما . [۷۱]

بر عهده پدر و مادر نسبت به فرزند ، حقوقى است ، مانند حقوقى که نسبت به پدر و مادر بر عهده فرزند است .

ساده ترین حقّ جوان بر خانواده، احترام گذاشتن به شخصیت اوست . به تعبیر پیامبر خدا ، فرزند در هفت سال سوم زندگى (یعنى از پانزده سالگى تا ۲۱ سالگى) وزیر خانواده است، [۷۲] و این بدان معناست که استقلال شخصیت کودک ، از این دوران آغاز مى شود . او از پانزده سالگى ، یک شخصیت کاملاً مستقل دارد و از این پس ، پدر ، رهبر و راهنماى فرزند است ، نه حاکم و فرمانده بى چون و چرا ! و فرزند ، دستْ یار و مشاور پدر است، نه مطیع مطلق و برده او !

 علاوه بر این، خانواده باید تا آن جا که مى تواند ، زمینه رشد و شکوفایى جوان را در همه ابعاد مادّى و معنوى فراهم کند . گفتنى است که در میان همه حقوق جوان بر خانواده ، در احادیث اسلامى ، چند حق مورد تأکید قرار گرفته است . این حقوق ، عبارت اند از: فراهم کردن مقدّمات ازدواج ، برقرارى عدالت میان فرزندان، دعا براى آنان ، و در صورتى که جوان مرتکب خطا شد ، اجتناب از نفرین کردن بر او ، و همچنین افراط در سرزنش و توبیخ او . متن این رهنمودها در فصل اوّل «حقوق جوان» آمده است .

 ب ـ حقوق اجتماعى

در نظام برخاسته از اراده مردم مسلمان (و به تعبیر دیگر : نظام مردم سالارى دینى) ، حقوق اجتماعى جوانان ، بسیار فراتر از حقوق خانوادگى آنهاست ؛ زیرا نظام اسلامى فلسفه اى جز رشد و شکوفایى انسان ندارد و بهترین فرصت براى شکوفایى استعدادهاى انسان، دوران جوانى است. بنا بر این ، برنامه ریزى براى حلّ مشکلات جوانان و تأمین نیازهاى آنان (از قبیل: فراهم کردن زمینه تحصیل، مطالعه آزاد، اشتغال مفید و سازنده، ازدواج، ورزش، تفریح، ابهام زدایى فرهنگى، اعتقادى و سیاسى و ...) باید در صدر همه برنامه هاى اساسى دولت اسلامى باشد.

 در واقع ، مدیریت سیاسى و فرهنگى جامعه، حقّ جوانان است، البته مشروط به

 این که درست تربیت شوند و مسئولیت تربیت آنها با رهبران سیاسى و فرهنگى جوامع اسلامى است. رهبران جهان اسلام باید از پیامبر خدا ، سرمشق بگیرند و جوانان را براى رسیدن به این حق ـ که حق جامعه اسلامى نیز هست ـ تربیت کنند.

 بنا بر این ، آنچه در فصل دوم از بخش «حقوق جوان» در متن حکمت نامه آمده، تنها اشاره به برخى از حقوق اجتماعى جوانان است.

 پنج . جوانان نمونه

در بخش پنجم حکمت نامه ، قسمت هاى کوتاه و آموزنده اى از زندگىِ شمارى از بهترین جوانان تاریخ از دورترین زمان ها ، یعنى از دوران ابراهیم خلیل تا خاتم انبیا و امیر مؤمنان على علیه السلام ، ارائه شده که در میدان مجاهدتِ خودسازى و سازندگى، گوى سبقت از دیگران ربودند و در زمینه ارزش هاى انسانى ، سرمشق پویندگان راه کمال گشتند.

 مطالعه این بخش، علاوه بر آشنایى جوانان با الگوهاى عینى و عملى شکوفایى، مى تواند از خطر بزرگى که از ناحیه مدّعیان تعلیم و تربیت (که به گفته هاى خود نیز عمل نمى کنند) جوانان را تهدید مى کند ، بکاهد.

 به امید آن که جوانان امروزِ جهان اسلام ، با بهره گیرى از رهنمودهاى حکیمانه خاندان رسالت ، زمینه اجتماعى حکومت جهانى اسلام به رهبرى مهدى آل محمّد ـ عجل اللّه تعالى فرجه ـ را فراهم سازند .

 

[۱] هشدار روزگار : ص ۱۸۷ ـ ۱۸۸ .

[۲] بر اساس آمار سازمان ملل ، در سال ۲۰۰۰ م ، تعداد جوانان پانزده تا ۲۴ ساله در جهان ، بیش از یک میلیارد و ۵۹ میلیون و ۸۹۷ هزار نفر و جمعیت جهان ، حدود شش میلیارد و ۶۱ میلیون و ۵۰۲ هزار نفر بوده است (گزارش وضعیت جهانى جوانان ۲۰۰۳ : ص ۸۴) .

[۳] بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در تاریخ ۲۷ بهمن ماه ۱۳۸۲ ، برآورد جمعیت کلّ کشور ۶۶ میلیون و ۴۸۰ هزار نفر بوده که از این رقم ، تعداد افراد پانزده تا ۲۴ ساله ، شانزده میلیون و ۶۷۲ هزار و ۳۲۰ نفر (۱/۲۵ درصد کلّ جمعیت) ، ۲۵ تا ۲۹ ساله ، پنج میلیون و ۶۳۲ هزار و ۹۲۰ نفر (۵/۸ درصد کل جمعیت) ، و سى تا ۳۹ ساله ، هشت میلیون و ۷۹۶ هزار و ۱۵۰ نفر (۲/۱۳ در صد کلّ جمعیت) بوده است . در برآورد دیگرى تا پایان سال ۱۳۸۲ ، تعداد پسران پانزده تا ۲۹ ساله ، یازده میلیون و ۶۹۵ هزار و ۸۳۷ نفر و تعداد دختران در این سنین ، شانزده میلیون و هجده هزار و ۷۳۰ نفر بوده است .

[۴] نویسنده این کتاب ، گم نام است و گویا آن را به مقتدر، خلیفه جوان عبّاسى (حک ۲۹۵ ـ ۳۲۰ق) ، تقدیم کرده است . اهداى چنین رساله اى به خلیفه ، مى تواند نشانگر اهمّیت جوانان در آن روزگار باشد .

[۵] حدّاقل دو کتاب شناسى مهم ویژه جوانان در ایران سراغ داریم: یکى کتاب شناسى جوانان ، نوشته مریم رعیّت على آبادى، شهرزاد طاهرى لطفى و نوشین عمرانى، و دیگرى کتاب شناسى جوانان ، نوشته انسیه راعى.

[۶] این کتاب در سال ۱۳۷۹ توسّط انتشارات دارالحدیث به طبع رسید و به زبان هاى عربى ، انگلیسى ، اسپانیولى ، ترکى استانبولى و اُردو ، ترجمه شده و به دلیل استقبال علاقه مندان ، بویژه نسل جوان ، تا کنون بارها تجدید چاپ شده و تا کنون ، حدود ۲۶۰ هزار نسخه از آن ، منتشر گردیده است .

[۷] در لغت نامه دهخدا و فرهنگ عمید ، جوان چنین معنا شده است: انسان یا حیوان یا درخت که به حدّ میانه عمر طبیعى خود ، رسیده باشد.

[۸] در زبان عرب، انسان از هنگامى که در رَحِم مادر است تا هنگام پیرى ، نام هایى به ترتیب به این شرح دارد: ۱. پیش از تولّد : جنین، ۲. پس از تولّد : ولید، ۳. شیرخوارگى : رضیع، ۴. از شیر گرفته شده : فطیم، ۵ . با دست و پا راه مى رود : دارِج، ۶. به پنج وجب رسیده : خماسى، ۷. دندان هایش افتاده : مثغور ، ۸ . دندان هایش روییده : مثغّر، ۹. بالاتر از ده سالگى : مترعرع و ناشئ، ۱۰. نزدیک احتلام یا رسیدن به این سن : یافع و مراهق ، ۱۱. پس از احتلام و برومندى : حَرور (و در همه این حالات به وى «غلام» گفته مى شود) ، ۱۲. سبزه هاى سبیلش روییده : قد بقل وجهه، ۱۳. هنگامى که چهره اش طراوت یافته : فتى و شارخ، ۱۴. به نهایت جوانى رسیده : مجتمع، ۱۵. مابین سى سالگى و چهل سالگى : شاب ، ۱۶. از چهل ساله تا شصت ساله : کَهل (و گفته شده از ۳۴ ساله تا ۵۱ ساله ، کهل است) ، ۱۷. از این به بعد ، شیخ (بحار الأنوار : ج ۶۰ ص ۳۵۱ ، به نقل از : سرّ الأدب) .

[۹] الفاء والتاء والحرف المعتل أصلان : أحدهما یدلّ على طراوة وجِدّة ، والآخر على تبیین حکم (معجم مقاییس اللغة : ج ۴ ص ۴۷۳) ، وفی المفردات : الطرى من الشباب (مفردات الفاظ القرآن : ص ۶۲۵) .

[۱۰] شبّ : الشین والباء ، أصل واحد یدلّ على نماء الشى ء و قوّته فى حرارةٍ تعتریه (معجم مقاییس اللغة : ج ۳ ص ۱۷۷) .

[۱۱] گزارش ملّى جوانان سال ۱۳۸۱ : ص ۴۹۰ .

[۱۲] گزارش وضعیت جهانى جوانان ۲۰۰۳ : ص ۸۱ . این گزارش ، توسّط برجسته ترین پژوهشگران حوزه جوانان جهان ، بر اساس درخواست سازمان ملل متّحد تهیه شده و توسّط دفتر بین الملل سازمان ملّى جوانان ، به فارسى ترجمه شده است .

 در دومین بخش از گزارش یاد شده ، معانى دیگرى از جوانى آمده است ؛ مانند : «فاصله بین نوجوانى و بلوغ جسمى» در زبان انگلیسى یا «دوره گذار از کودکى به بزرگ سالى» و در جمع بندى نهایى آمده : «جوانى ، دوره گذار از نوجوانى به بزرگ سالى ، از وابستگى به استقلال ، و از وضعیت فرد دریافت کننده خدمات جامعه به کسى است که در حیات فرهنگى ، سیاسى و اقتصاد ملّى مشارکت مى کند» ؛ لیکن هیچ یک از این تعاریف ، دوران جوانى را به طور دقیق ، مشخّص نمى کند .

[۱۳] بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۲۵۳ .

[۱۴] معجم مقاییس اللغة : ج ۴ ص ۴۷۴ ، ذیل مادّه «فَتَىَ» .

[۱۵] ر . ک : لغت نامه دهخدا ، واژه هاى «شاب» و «کهل» .

[۱۶] روم، آیه ۵۴ .

[۱۷] غافر، آیه ۶۷.

[۱۸] ر . ک : ص ۲۶۷ ح ۴۶۲ .

[۱۹] ر . ک : ص ۳۴۷ ح ۵۳۸ .

[۲۰] غرر الحکم : ح ۴۱۶۹ .

[۲۱] ر . ک : ص ۴۹ ح ۲۱ .

[۲۲] ر . ک : ص ۴۵ ح ۱۳ .

[۲۳] ر . ک : ص ۴۵ ح ۱۲ .

[۲۴] ر . ک : ص ۴۵ ح ۸ .

[۲۵] ر . ک : ص ۴۹ ح ۱۹ .

[۲۶] ر . ک : ص ۵۷ ح ۲۹ .

[۲۷] ر . ک : ص ۵۹ ح ۳۵ .

[۲۸] ر . ک : ص ۵۳ ح ۲۳ .

[۲۹] ر . ک : ص ۵۵ ح ۲۷ .

[۳۰] ر . ک : ص ۶۱ ح ۳۹ و ۴۰ .

[۳۱] ر . ک : دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام : ج ۲ ص ۲۳۷ ـ ۳۵۴ .

[۳۲] ر . ک : ص ۶۷ (جوانى بیست و یک ساله ، نخستین فرماندار مکّه) .

[۳۳] ر . ک : ص ۷۵ ح ۴۹ .

[۳۴] ر . ک : ص ۷۷ ح ۵۵ .

[۳۵] الجواهر السنیّة : ص ۳۶۱ .

[۳۶] ر . ک : آل عمران : آیه ۱۸ ، سبأ : آیه ۶ ، حج : آیه ۵۴ .

[۳۷] ر . ک : ص ۸۵ ح ۷۸ .

[۳۸] ر . ک : ص ۸۷ ح ۸۲ .

[۳۹] نساء : آیه ۱۳۴ .

[۴۰] صحیفه امام : ج ۲۰ ص ۱۵۶ .

[۴۱] ر . ک : ص ۱۰۷ ح ۱۳۴ .

[۴۲] بقره : آیه ۶۳ .

[۴۳] ر . ک : ص ۱۱۹ ح ۱۶۳ .

[۴۴] بقره : آیه ۲۴۷ .

[۴۵] جوانح ، جمع جانحه به معناى قسمت زیر استخوان سینه است و در این جا کنایه از قلب است ؛ زیرا تصمیم گیرى مربوط به قلب و روح است ، نه اعضا و جوارح (الصحاح : ج ۱ ص ۴۶۰) .

[۴۶] ر . ک : ص ۱۲۱ ح ۱۶۸ .

[۴۷] ر . ک : دانش نامه احادیث پزشکى : ج ۱ ص ۸۹ (توصیه هاى پزشکى) .

[۴۸] ر . ک : ص ۲۱۱ ح ۳۵۷ .

[۴۹] فرقان : آیه ۲۸ .

[۵۰] ر . ک : ص ۲۰۳ (نکوهش بیکارى) .

[۵۱] ر . ک : ص ۲۰۵ (خطر بیکارى) .

[۵۲] ر . ک : ص ۲۰۷ ح ۳۵۱ .

[۵۳] با برآورد مرکز آمار ایران در نشریه آمارگیرى (۲۴ فروردین ۱۳۸۳) ، میزان بیکارى در جمعیت فعّال ده ساله به بالا ، در آبان ماه ۱۳۸۲ ، ۸/۱۱ درصد بوده است .

[۵۴] ر . ک : گزارش وضعیت جهانى جوانان ۲۰۰۳ : ۱۸۶ ـ ۲۰۳ (فصل ششم : جوانان و موادّ مخدّر) .

[۵۵] در عصر حاضر ، حدود ۲۱۵ میلیون نفر معتاد در جهان وجود دارد . تعداد معتادان کشور ما بر اساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدّر (در پایان سال ۱۳۸۲) ، متأسّفانه حدود دو میلیون نفر است که از این تعداد ، حدود هشتصد هزار نفر ، تفنّنى موادّ مخدّر مصرف مى کنند .

[۵۶] ر . ک : ص ۲۰۹ (اعتیاد) .

[۵۷] ر . ک : ص ۱۰۹ ح ۱۴۰ .

[۵۸] رعد : آیه ۲۸ .

[۵۹] پرورش فرزند در عصر دشوار ما : ص ۲۴۰ ـ ۲۴۱ .

[۶۰] ر . ک : ص ۲۱۹ (مستى جوانى) .

[۶۱] ر . ک : ص ۲۱۹ ح ۳۷۹ .

[۶۲] ر . ک : ص ۱۸۳ (پوشش) .

[۶۳] ر . ک : ص ۲۲۱ (لانه شیطان) .

[۶۴] ر . ک : ص ۲۲۷ (خطر خلوت کردن با نامحرم) .

[۶۵] ر . ک : ص ۱۸۱ (پاکى نگاه) .

[۶۶] ر . ک : ۲۲۷ (فرجام پیروى از هوس ها) .

[۶۷] ر . ک : ص ۲۲۹ (پاداش پاک دامنى در مسائل جنسى) .

[۶۸] ر . ک : ص ۱۸۵ (ازدواج) .

[۶۹] مکتب مرجئه ، پیش از آن که یک مکتب فرهنگى باشد، یک جریان سیاسى براى هدم اسلام بود و بدین جهت ، اُمَویان ، از آن جانبدارى مى کردند ، بلکه در واقع ، خود ، بنیانگذار آن بودند .

[۷۰] ر . ک : ص ۸۳ ح ۷۲ و ص ۲۴۱ ح ۴۱۲ .

[۷۱] ر . ک : ص ۲۷۵ ح ۴۸۰ .

[۷۲] ر . ک : ص ۲۷۵ ح ۴۸۲ . 

نام منبع : حکمت نامه جوان
پدید آورنده :
سایر پدیدآورندگان : مهریزی، مهدی؛ غلامعلی، احمد
تعداد جلد : 1
ناشر : سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
محل نشر : قم
تاریخ انتشار : ۱۳۸۴
نوبت چاپ : اول
  • گروه خبری : معارف,پژوهشگاه قرآن و حدیث
  • کد خبر : 2318
کلمات کلیدی
مدیر سایت
خبرنگار

مدیر سایت