183
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
182

۳ / ۱۴

داستان ضيافت سلمان از ابو ذر

۵۹.عيون أخبار الرضا عليه السلام : حدّثنا عليّ بن أحمد بن محمّد بن عمران الدقّاق ، قال : حدّثنا محمّد بن هارون الصوفى ، قال : حدّثنا أبو تراب محمّد بن عبد اللَّه بن موسى الرويانى ، قال : حدّثنا عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن الإمام محمّد بن عليّ ، عن أبيه الرضا عليّ بن موسى ، عن أبيه موسى بن جعفر ، عن أبيه الصادق جعفر بن محمّد ، عن أبيه، عن جدّه عليهم السلام ، قال : دَعا سَلمانُ أباذَرٍّ - رحمة اللَّه عليهما - إلى‏ مَنزِلِهِ، فَقَدَّمَ إلَيهِ رَغيفَينِ ، فَأَخَذَ أبوذَرٍّ الرَّغيفَينِ فَقَلَّبَهُما .
فَقالَ سَلمانُ : يا أباذَرٍّ ! لِأَيِّ شَى‏ءٍ تُقَلِّبُ هذَينِ الرَّغيفَينِ ؟
قالَ : خِفتُ أن لا يَكونَا نَضيجَينِ .
فَغَضِبَ سَلمانُ مِن ذلِكَ غَضَباً شَديداً، ثُمَّ قالَ : ما أجرَأَكَ حَيثُ تُقَلِّبَ هذَينِ الرَّغيفَينِ ، فَوَ اللَّهِ، لَقَد عَمِلَ فى هذَا الخُبزِ الماءُ الَّذى تَحتَ العَرشِ، وعَمِلَت فيه المَلائِكَةُ حَتّى‏ ألقَوهُ إلى‏ الرّيحِ ، وعَمِلَت فيهِ الرّيحُ حَتّى‏ ألقَتهُ إلى‏ السَّحابِ ، وعَمِلَ فيهِ السَّحابُ حَتّى‏ أمطَرَهُ إلى‏ الأَرضِ ، وعَمِلَ فيهِ الرَّعدُ وَالبَرقُ وَالمَلائِكَةُ حَتّى‏ وَضَعوهُ مَواضِعَهُ ، وعَمِلَت فيهِ الأَرضُ وَالخَشَب وَالحَديدُ وَالبهائِمُ وَالنّارُ وَالحَطَبُ وَالمِلحُ وما لا اُحصيهِ أكثَرُ، فَكَيفَ لَكَ أن تَقومَ بِهذَا الشُّكرِ ؟
فَقالَ أبوذَرٍّ : إلى‏ اللَّهِ أتوبُ وأستَغفِرُ إلَيهِ مِمّا أحدَثتُ ، وإلَيكَ أعتَذِرُ مِمّا كَرِهتَ .
قالَ : ودَعا سَلمانُ أبا ذَرٍّ ذاتَ يَومٍ إلى‏ ضِيافَةٍ، فَقَدَّمَ إلَيهِ مِن جِرابِةِ كِسرَةً يابِسَةً وبَلَّها مِن رَكوَتِهِ .
فَقالَ أبوذَرٍّ : ما أطيَبَ هذَا الخُبزَ لَو كانَ مَعَهُ مِلحٌ !
فَقامَ سَلمانُ وخَرَجَ ورَهَنَ رَكوَتَهُ بِمِلحٍ وحَمَلَهُ إلَيهِ .
فَجَعَلَ أبوذَرٍّ يَأكُلُ ذلِكَ الخُبزَ ويَذُرُّ عَلَيهِ ذلِكَ المِلحَ ويَقولُ : الحَمدُ للَّهِ‏ِ الَّذى رَزَقَنا هذا القَناعَةَ .
فَقالَ سَلمانُ : لَو كانَت قَناعَةً لَم تَكُن رَكوَتى مَرهونَةً !۱

ترجمه‏

۰.حضرت عبد العظيم عليه السلام - به نقل از امام جواد عليه السلام، از پدرانش، از امام زين العابدين عليه السلام - : سلمان، ابو ذر را به منزل خود دعوت نمود و در مقابل او دو قرص نان گذاشت . ابو ذر، آن دو گرده نان را برگرداند و اين رو و آن رو كرد . سلمان گفت : براى چه اين نان‏ها را اين رو و آن رو مى‏كنى ؟
ابو ذر گفت : ترسيدم كه اين نان‏ها تازه نباشند !
سلمان، خشمناك شد و سپس گفت : چه چيز، به تو جرئت داد كه اين دو نان را اين رو و آن رو كنى ؟ به خداوند سوگند كه در عمل آمدن اين نان ، آب زير عرش به كار رفته و فرشتگان در آن عمل كرده‏اند تا آن را به دست باد سپرده‏اند و باد، آن را به ابرها سپرده و ابرها در آن عمل نموده و آن را به وسيله باران به زمين آورده‏اند ، و رعد و برق
و فرشتگان در آن عمل كرده‏اند تا آن را به اين جا رسانيده‏اند ، و زمين و آهن و چوب در آن عمل كرده‏اند و چارپايان و آتش و هيزم و نمك در عمل آمدن آن به كار رفته‏اند، و نيز چيزهايى كه از شماره كردن آنها عاجزم . پس چگونه مى‏توانى شكر همه اين نعمت‏ها را بگزارى ؟
ابوذر گفت : من از اين عمل خود، استغفار مى‏كنم ، و به درگاه او توبه مى‏نمايم و از اين كار كه موجب ناراحتى‏ات شد ، پوزش مى‏خواهم .
[ديگر] روزى سلمان، ابو ذر را به مهمانى خواند و از ميان يك انبان، يك تكّه نان خشكى بيرون آورد و سپس مقدارى آب بر آن پاشيد .
ابو ذر گفت : چه قدر خوب بود اگر اين نان مقدارى نمك همراه داشت !
در اين هنگام، سلمان بيرون رفت و ظرف آب خود را گرو گذاشت و مقدارى نمك تهيّه كرد و در پيش ابو ذر نهاد .
ابو ذر از آن نمك به آن نان پاشيد و ميل مى‏كرد و مى‏گفت : خداوند را سپاس مى‏گويم كه به ما اين اندازه قناعت روزى نموده است .
سلمان گفت : اگر قناعتى در بين بود ، مشك آبم گرو نمى‏رفت !

1.عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۵۲ ح ۲۰۳ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۳۲۰ ح ۸ .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 96505
صفحه از 339
پرینت  ارسال به