103
روابط اجتماعی از نگاه قرآن

از جرگه دوستان يا همکاران و همسايگان خود بيرون نرانده‏ايم؟ آيا دیگر می‏توان چشم اميدی به برقراری دوباره ارتباط سالم اجتماعی با اين فرد داشت؟ آيا شخصی که تاوان ستم خود را در عرصه انتقام من داده، ما را همچون خود نمی‏بيند، بی هيچ تفاوت و بی هيچ روحيه بزرگی و بزرگوارانه و بدون کوچک‌ترين گذشتی؟

گفتنی است قرآن در آیه صد و سوم سوره شوری، اين حق را از کسی سلب نکرده و به هر کس که با او بدی شده، حق می‏دهد که همانند آن ـ و نه بيشتر ـ را بر شخص بدکار روا دارد؛ اما آیه شریفه بلافاصله فرموده است: «اگر کسی عفو کرد و از خطا درگذشت و آشتی کرد، پاداشش تنها با خداوند است». گويی کس ديگری نمی‏تواند از عهده پاداش او برآيد. پس عفو و آشتی، ارتباط و پيوند اجتماعی را نگاه می‏دارد و مانع گسستن آن می‏شود؛ پيوندی که بر اثر ندانم‌کاری و گاه بدکاری و زشتکاریِ يک سوی رابطه، تا مرز انهدام پيش رفته، با بدی‌ای همانند آن از سوی ديگر رابطه، به پرتگاه نابودی سقوط می‏کند و چيزی به نام خويشاوندی، شراکت، همسايگی، دوستی و ديگر رابطه‏های اجتماعی باقی نمی‏ماند. علت اين امر چيزی جز وجود کينه‏ها و باقی گذاشتن يا افزايش آن‌ها نيست. آن که خطايی کرده و ستمی روا داشته، کينه‏ای در دل مظلوم بر جای می‏نهد. کسی که در ميان جمعی به مسخره گرفته شده، کينه‏ای از مسخره‌کننده به دل می‏گيرد و آن کس که در معامله‏ای زيان ديده است، از شخص زيان‌رسان، دلخور می‌شود و اين به‌تدريج کهنه می‏شود و اگر در عرصه انتقام سر باز نکند و بيرون نريزد، دست‌کم به قهر و جدايی و پايان دادن نابهنگام و بی‌فرجامِ ارتباط می‏انجامد. پيامد انتقام نيز چيزی جز اين نيست. انتقام و اقدام


روابط اجتماعی از نگاه قرآن
102

درگير می‏شود، گاه هراسِ از دست دادن فرصت شغلی موجب می‌شود ديگری را بد جلوه ‏دهيم، و گاه دو شريک اقتصادی يا دو شريک زندگی به تجسّس در امور یکدیگر می‌پردازند و به جای عيب ‏پوشی، عيب ‏جويی و به جای تغافل، عيب ‏گويی می‌کنند و موجبات آزردگی يکديگر را فراهم می‏آورند. سخن از خطای احتمالی و بدیِ محتمل نيست؛ سخن از گناه مسلّم و جرم واقعی و آزار حقيقی ديگری است. سخن از ستم يک سوی رابطه به سوی ديگر است. مسئله، اذيت همسايه به همسايه ديواربه‌ديوار خود است و مشکل، ظلمی است که دوست بر ما روا داشته است و حقی که فرادست از فرودست ربوده و استهزايی که همکار و همنشين و حتی خويشاوند بر ما روا داشته و آبرویي که از ما برده است. اکنون من فرصت انتقام دارم.

انتقام و پیامد آن

عقل متعارف اجتماعی به من حق می‏دهد که حقّم را بستانم و حق ظالم را کف دستش بگذارم و چون بخواهم تندتر بروم، به انتقام تحقير و تمسخری که بر من روا داشته، او را چنان به باد مسخره بگيرم که نتواند سربلند کند، يا چنان جهنّمی برای همسايه‏ام به پا کنم که خيال آزار دوباره من را از سرش بيرون کند. اکنون من توانش را دارم، زمينه‏اش نیز آماده شده و اجازه انتقام کشيدن را هم به خود می‌دهم. اما آيا انتقام کشيدن، سودی دارد؟ درست است که انتقام گرفتن، مایه تشفّی قلب است و دل ما را آسوده و روحيه‏مان را تا اندازه‏ای بهبود می‌بخشد، اما آيا کمکی در آينده زندگی ما خواهد داشت و آيا ارتباطات بعدی ما را سامان خواهد داد؟ آيا کسی را که به عرصه انتقام درآورده‏ايم، به‌طورکلی

  • نام منبع :
    روابط اجتماعی از نگاه قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13723
صفحه از 228
پرینت  ارسال به