885
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

نخواهى كرد . و دستور داد او را كشتند و چون سر او را در كنار سر پدرش نهادند ، مختار گفت : اين ، در مقابل حسين و اين ، در مقابل على بن الحسين ، هر چند مساوى نيستند !
مختار سپس سر آن دو را به مدينه نزد محمّد بن حنفيّه فرستاد .
گفتنى است كه در سال وقوع اين حوادث ، اختلاف است ؛ ولى به نظر مى‏رسد - چنان كه طبرى گزارش كرده - ، كشته شدن عمر بن سعد ، در اوايل نهضت مختار ، يعنى سال ۶۶ هجرى ، اتفاق افتاده است .۱

۷۲۹.الإرشاد - به نقل از عبد اللَّه بن شَريك عامرى - : من از ياران امام على عليه السلام مى‏شنيدم كه هر وقت ، عمر بن سعد از درِ مسجد وارد مى‏شد، مى‏گفتند: اين ، كشنده حسين بن على است. و اين ، پيش از كشته شدن امام حسين عليه السلام بود .۲

۷۳۰.الإرشاد - به نقل از سالم بن ابى حفصه - : عمر بن سعد به امام حسين عليه السلام گفت: اى ابا عبد اللَّه ! در اطراف ما ، افراد سفيهى هستند كه مى‏پندارند من تو را مى‏كشم.
امام حسين عليه السلام به او فرمود : «آنان سفيه نيستند ؛ بلكه عاقل اند ؛ امّا آنچه مايه روشنىِ چشم من است ، اين است كه تو پس از من ، گندم عراق را به مدّت بسيار كمى خواهى خورد» .۳

۷۳۱.الأخبار الطوال: شمر بن ذى الجوشن و عمر بن سعد و محمّد بن اشعث و برادرش قيس بن اشعث، وقتى خبر شورش مردم بر مختار و سر باز زدن از فرمان او را شنيدند، به كوفه آمدند. آنان در طول حكومت مختار، از مختار ، فرارى بودند ؛ چون فرماندهان جنگ با حسين عليه السلام بودند. آنان با مردم كوفه همراه شدند و زمام امور مردم

1.ر.ك: تاريخ الطبرى: ج ۶ ص ۶۲ .

2.كُنتُ أسمَعُ أصحابَ عَلِيٍّ عليه السلام إذا دَخَلَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ مِن بابِ المَسجِدِ - يَقولونَ : هذا قاتِلُ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ، وذلِكَ قَبلَ قَتلِهِ بِزَمانٍ ۷۳۲ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۳۱ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۲۲۱) .

3.قالَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ لِلحُسَينِ عليه السلام : يا أبا عَبدِ اللَّهِ ، إنَّ قِبَلَنا ناساً سُفَهاءَ يَزعُمونَ أنّي أقتُلُكَ . فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : إنَّهُم لَيسوا بِسُفَهاءَ ، ولكِنَّهُم حُلَماءُ ، أما إنَّهُ يَقَرُّ عَيني ألّا تَأكُلَ بُرَّ العِراقِ بَعدي إلّا قَليلاً ۷۳۳ (الإرشاد : ج ۲ ص ۱۳۲؛ تاريخ دمشق: ج ۴۵ ص ۴۸) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
884

۵ / ۳

عمر بن سعد

ابو حفص عمر بن سعد بن ابى وقّاص ، سركرده سپاه عبيد اللَّه بن زياد در رويارويى با امام حسين عليه السلام بوده است . در سال تولّد وى ، اختلاف است . او در خانواده‏اى قُرَشى و نسبتاً مهم به دنيا آمد ؛ امّا از همان آغاز جوانى ، هواى رياست در سر داشت و پدرش را سزاوارترين كس به خلافت مى‏دانست .
ابن سعد ، مجرم شماره سوم فاجعه كربلا بود و فرماندهى عمليات را در كربلا به عهده داشت . وى به طمع مُلك رى ، فريفته وعده‏هاى دروغين ابن زياد شد و به جنايت‏هاى بزرگى دست يازيد كه ننگ آن براى هميشه ، دامنگير او و خانواده‏اش گشت .
عمر بن سعد - چنان كه امام حسين عليه السلام پيشگويى كرده بود - به خواسته خود ، يعنى حكومت بر مُلك رى نرسيد و ناكام در كوفه ماند ، تا آن كه در قيام مختار به كيفر دنيوى خود رسيد .
عمر بن سعد در قيام مختار ، به شدّت ، هراسان شد . از اين رو ، به وسيله عبد اللَّه بن جَعدة بن هُبَيره از مختار ، امان‏نامه گرفت ؛ امّا مختار ، امان‏نامه را ماهرانه و دوپهلو تنظيم نمود و در اوّلين فرصت ، بهانه‏اى به دست آورد و يكى از ياران خود را به نام ابو عمره ، براى دستگيرى او روانه كرد . ابو عمره نيز در درگيرى با عمر بن سعد ، او را با شمشير به قتل رساند و سرش را در لباسش نهاد و به حضور مختار آورد .
مختار ، سر عمر بن سعد را به پسر او ، حفص ، نشان داد و از او پرسيد : آيا او را مى‏شناسى ؟ حفص ، پاسخ مثبت داد و كلمه استرجاع (اِنّا للَّهِ) بر زبان راند و گفت : زندگى پس از او فايده ندارد ! مختار نيز گفت : راست گفتى ! تو پس از او زندگى

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32867
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به