851
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۱ / ۳

محمّد بن حنفيّه‏۱

۶۸۵.تاريخ اليعقوبى: وقتى مختار به كوفه رفت، شيعيان بر گِرد او جمع شدند و او به آنان گفت: محمّد بن على بن ابى طالب، مرا براى فرماندهى شما فرستاده است و به كشتن حلال‏شمارندگان [خون حسين عليه السلام‏] و خونخواهى اهل بيتِ ستم‏ديده، دستور داده است . به خدا سوگند، من كُشنده پسر مرجانه ام و نيز گيرنده انتقام خاندان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله از كسانى كه به آنان ستم روا داشتند. تعدادى از شيعيان ، او را تأييد كردند و تعدادى ديگر گفتند: مى‏رويم و از محمّد بن على مى‏پرسيم.
پس به سراغ محمّد بن حنفيّه (محمد بن على بن ابى طالب) رفتند و از او پرسيدند . او گفت: براى ما چه خوشايند است كه كسى خونخواه ما باشد و حقّ ما را بستاند و دشمن ما را بكشد !
پس به سوى مختار باز گشتند و با او بيعت كردند و پيمان بستند و به صورت يك

1.محمّد بن حنفيّه ، فرزند امير مؤمنان امام على عليه السلام است كه كنيه‏اش ابو القاسم بود و داشتن نام محمّد و كنيه ابو القاسم ، از ويژگى‏هاى خاصّ اوست. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «به زودى برايت پسرى به دنيا خواهد آمد كه نام و كنيه‏ام را به وى بخشيدم و پس از او در امّتم ، براى كسى چنين امرى روا نيست» . وى در زمان خلافت ابو بكر به دنيا آمد و مادرش ، جزو اسيران بود و در سهم امام عليه السلام قرار گرفت . محمّد ، از عالمان محدّث و صاحب منزلت در خاندان امير مؤمنان عليه السلام است . وى شجاع و در نبرد جَمَل و صفّين ، پرچمدار بود . او در حادثه كربلا حضور نداشت . ابن اعثم، در الفتوح آورده است كه : امام حسين عليه السلام به وى فرمود: «برادرم ! تو در مدينه بمان و از جانب من ، مراقب آن باش و چيزى را از من ، پنهان مدار». او بعد از تسلّط ابن زبير بر مدينه ، با وى بيعت نكرد و وى مى‏خواست او را بسوزاند كه سپاه مختار ، او و ابن عبّاس را از چنگال ابن زبير، نجات دادند. مختار با وى ارتباط صميمى و نزديكى داشت و با وى در خونخواهى از قاتلان حسين عليه السلام ، همراه بود. وى به سال ۸۱ هجرى در مدينه در گذشت.


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
850

۱ / ۲

عبد اللَّه بنُ عبّاس‏۱

۶۸۴.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) - به نقل از ابن ابى مُلَيكه - : ابن عبّاس ، در مسجد الحرام در انتظار خبر حسين بن على عليه السلام نشسته بود كه مردى آمد و چيزى درِ گوش او گفت . ابن عبّاس ، بلافاصله، استرجاع كرد («إنّا للَّهِ‏ِ» گفت) .
گفتيم: اى ابن عبّاس ! چه اتّفاقى افتاده است ؟
ابن عبّاس گفت: مصيبت بزرگى است كه من آن را به حساب خدا مى‏گذارم. غلام من خبر داد كه از ابن زبير شنيده كه حسين بن على ، كشته شده است.
طولى نكشيد كه ابن زبير ، نزد ابن عبّاس آمد و به او تسليت گفت و باز گشت. ابن عبّاس برخاست و وارد منزلش شد و مردم براى تسليت گفتن ، به خانه او مى‏آمدند .۲

1.ابو العبّاس عبد اللَّه بن عبّاس بن عبد المطّلب، در مكّه در شِعب ابى طالب ، سه سال پيش از هجرت ، به دنيا آمد و در سال هشتم هجرى ، همان سال فتح مكّه ، به مدينه مهاجرت كرد. وى مشاور عمر و در زمان عثمان، امير الحاج بود و در زمان خلافت امير مؤمنان عليه السلام ، همراه و ياور و مشاور و يكى از فرمانداران و فرماندهان نظامى بود. او به نمايندگى از امير مؤمنان عليه السلام با خوارج، مناظره كرد و به هنگام شهادت امير مؤمنان ، فرماندار بصره بود. او با امام حسن عليه السلام بيعت كرد و در زمان ايشان، همچنان فرماندار بصره بود. وى در كربلا شركت نداشت . وقتى عبد اللَّه بن زبير بر حجاز و عراق تسلّط يافت ، عبداللَّه با او بيعت نكرد و اين ، براى ابن زبير ، سنگين بود و خواست كه وى را بسوزاند. او عالِمى سخنور بود و جايگاهى بلند در تفسير، حديث و فقه داشت . در دانش ، شاگرد امير مؤمنان عليه السلام بود و بِدان افتخار مى‏كرد . او در تبعيدگاهش در طائف در سال ۶۸ هجرى در سنّ ۷۱ سالگى از دنيا رفت.

2.بَينَمَا ابنُ عَبّاسٍ جالِسٌ فِي المَسجِدِ الحَرامِ وهُوَ يَتَوَقَّعُ خَبَرَ الحُسَينِ بنِ عَلِىٍّ عليه السلام ، إلى‏ أن أتاهُ آتٍ فَسارَّهُ بِشَي‏ءٍ فَأَظهَرَ الاِستِرجاعَ . فَقُلنا : ما حَدَثَ يا أبَا العَبّاسِ ؟ قالَ : مُصيبَةٌ عَظيمَةٌ نَحتَسِبُها ، أخبَرَني مَولايَ أنَّهُ سَمِعَ ابنَ الزُّبَيرِ يَقولُ : قُتِلَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام . فَلَم يَبرَح حَتّى‏ جاءَهُ ابنُ الزُّبَيرِ فَعَزّاهُ ثُمَّ انصَرَفَ . فَقامَ ابنُ عَبّاسٍ فَدَخَلَ مَنزِلَهُ ، ودَخَلَ عَلَيهِ النّاسُ يُعَزّونَهُ ۶۸۷ (الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج‏۱ ص‏۴۹۳ ش‏۴۴۹، تهذيب الكمال: ج‏۶ ص‏۴۴۰).

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30758
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به