787
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

حالى كه ابن زياد ، شفيع توست و اين مى‏آيد ، در حالى كه محمّد صلى اللَّه عليه و آله شفيع اوست .
سپس برخاست و رفت .۱

۶۴۷.المناقب ، ابن شهرآشوب : طبرى ، بَلاذُرى و كوفى آورده‏اند كه چون سرها را پيشِ روى يزيد گذاشتند ، شروع به زدن با چوب‏دستى بر دندان‏هاى پيشينِ حسين عليه السلام كرد و سپس گفت : روزى در برابر روز بدر ! ... .
ابو بَرزه گفت : اى فاسق ! چوب‏دستى را بردار كه - به خدا سوگند - ، دو لب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را ديدم كه جاى چوب‏دستى‏ات را مى‏بوسد .
يزيد [چوب دستى‏اش را] برداشت ؛ امّا از شدّت خشم بر آن مرد ، در حال هلاك شدن بود۲ .۳

1.أذِنَ [يَزيدُ] لِلنّاسِ فَدَخَلوا وَالرَّأسُ بَينَ يَدَيهِ ، ومَعَ يَزيدَ قَضيبٌ فَهُوَ يَنكُتُ بِهِ في ثَغرِهِ ، ثُمَّ قالَ : إنَّ هذا وإيّانا كَما قالَ الحُصَينُ بنُ الحُمامِ المُرِّيُّ : يُفَلِّقنَ هاماً مِن رِجالٍ أحِبَّةٍ إلَينا وهُم كانوا أعَقَّ وأظلَما قالَ : فَقالَ رَجُلٌ مِن أصحابِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يُقالُ لَهُ أبو بَرزَةَ الأَسلَمِيُّ : أتَنكُتُ بِقَضيبِكَ في ثَغرِ الحُسَينِ ؟ أما لَقَد أخَذَ قَضيبُكَ مِن ثَغرِهِ مَأخذاً ، لَرُبَّما رَأَيتُ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله يَرشُفُهُ ، أما إنَّكَ - يا يَزيدُ - تَجي‏ءُ يَومَ القِيامَةِ وَابنُ زِيادٍ شَفيعُكَ ، ويَجي‏ءُ هذا يَومَ القِيامَةِ ومُحَمَّدٌ صلى اللَّه عليه و آله شَفيعُهُ ، ثُمَّ قامَ فَوَلّى‏ ۶۴۹ (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۶۵ ، أنساب الأشراف: ج ۳ ص ۴۱۶) .

2.برخى منابع ، ماجراى ابو بَرزه را با عبيد اللَّه بن زياد و در كوفه مى‏دانند. شجرى در الأمالى خود ، از ابو عاليه آورده است : هنگامى كه حسين بن على عليه السلام كشته شد ، سرش را براى عبيد اللَّه بن زياد آوردند . او دنبال ابو بَرزه - كه اندكى چاق و كوتاه بود - فرستاد و به او گفت : اين چاقِ كوتوله ، صحابى پيامبرتان است؟! ابو برزه ، استرجاع كرد (إنّا للَّه گفت) و سپس گفت : گمان نمى‏كردم آن قدر زنده بمانم كه كسى ، مصاحبت مرا با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله عيب بشمارد! عبيد اللَّه گفت : منزلت من و حسين را روز قيامت ، چگونه مى‏بينى؟ ابو بَرزه گفت : خدا ، داناتر است . من چه مى‏دانم ! گفت : نظر تو را مى‏خواهم . گفت : اگر نظر مرا مى‏خواهى ، شفيع حسين در روز قيامت ، پدرش [پيامبر] است و شفيع تو ، زياد . عبيد اللَّه گفت : بيرون برو ! اگر برايت حقّى قرار نداده بودم ، هر آينه ، گردنت را مى‏زدم . هنگامى كه ابو بَرزَه به درِ خانه رسيد ، [عبيد اللَّه‏] گفت : او را باز گردانيد . سپس گفت : اگر هر روز ، صبح و شب ، نزد من نيايى ، گردنت را مى‏زنم (ر.ك: الحدائق الورديّة: ج ۱ ص ۱۲۳، مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى: ج ۲ ص ۴۴) .

3.قالَ الطَّبَرِيُّ وَالبَلاذُرِيُّ وَالكوفِيُّ : لَمّا وُضِعَتِ الرُّؤوسُ بَينَ يَدَي يَزيدَ ، جَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبِهِ عَلى‏ ثَنِيَّتِهِ ، ثُمَّ قالَ : يَومٌ بِيَومِ بَدرٍ ... . قالَ أبو بَرزَةَ : اِرفَع قَضيبَكَ يا فاسِقُ ، فَوَاللَّهِ رَأَيتُ شَفَتَي رَسولِ اللَّهِ مَكانَ قَضيبِكَ يُقَبِّلُهُ ! فَرَفَعَ وهُوَ يَتَدَمَّرُ مُغضَباً عَلَى الرَّجُلِ ۶۵۰ (المناقب، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۱۱۴. نيز، ر . ك : تذكرة الخواصّ : ص ۲۶۲) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
786

اظهار ندامت وى دلالت دارند ، بعيد به نظر مى‏رسد . اين گونه گزارش‏ها ، احتمالاً ساخته و پرداخته بنى اميّه و يا حاكى از سياست‏بازى يزيدند .

۶۴۵.الملهوف : زينب عليها السلام ، هنگامى كه سر امام حسين عليه السلام را ديد ، گريبان خويش را گرفت و آن را دريد . سپس با صدايى غم‏آلود كه دل‏ها را به درد مى‏آورْد ، ندا داد : اى حسين ! اى محبوب پيامبر خدا ! اى پسر مكّه و مِنا ! اى پسر فاطمه زهرا ، سَرور زنان ! اى پسر دختر مصطفى !
راوى مى‏گويد : به خدا سوگند ، هر كه را در مجلس حاضر بود ، گريانْد و يزيد ، ساكت بود .۱

۷ / ۷

احتجاج ابو بَرزه با يزيد

۶۴۶.تاريخ الطبرى - به نقل از قاسم بن بُخَيت - : يزيد به مردم ، اجازه ورود داد و آنان ، وارد شدند . سر ، پيشِ روى يزيد بود و او با سرِ چوبِ‏دستى‏اش بر دندان‏هاى پيشينِ حسين عليه السلام مى‏زد . سپس گفت : ما و اين ، مانند همان اشعار حُصَين بن حُمام مُرّى هستيم كه :


سر مردانى را مى‏شكافند كه دوستشان داريم‏ولى آنان ، نافرمان‏ترين و ستمكارترين بودند .
مردى از ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به نام ابو بَرزه اَسلَمى به او گفت : آيا با چوب‏دستى بر دندان‏هاى حسين، مى‏زنى؟ هان كه چوب‏دستى‏ات بر جايى از دهان او فرود آمد كه بسى ديدم كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آن را مى‏مكيد . هان - اى يزيد - ، تو روز قيامت مى‏آيى ، در

1.وأمّا زَينَبُ فَإِنَّها لَمّا رَأَتهُ [أي رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام‏] أهوَت إلى‏ جَيبِها فَشَقَّتهُ ، ثُمَّ نادَت بِصَوتٍ حَزينٍ يَقرَحُ القُلوبَ : يا حُسَيناه ، يا حَبيبَ رَسولِ اللَّهِ ، يَابنَ مَكَّةَ ومِنىً ، يَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ سَيِّدَةِ النِّساءِ ، يَابنَ بِنتِ المُصطَفى‏ . قالَ الرّاوي : فَأَبكَت وَاللَّهِ كُلَّ مَن كانَ حاضِراً فِي المَجلِسِ ، ويَزيدُ ساكِتٌ ۶۴۸ (الملهوف : ص ۲۱۳ ، الاحتجاج : ج ۲ ص ۱۲۳) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31051
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به