541
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

السَّلامُ عَلى‏ عَبدِ اللَّهِ بنِ عُمَيرٍ الكَلبِىِّ ۱ .
سلام بر عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى !

۳۶۴.أنساب الأشراف : يَسار ، غلام زياد و سالم، غلام ابن زياد ، به ميدان آمدند و ياران حسين عليه السلام را به نبرد تن به تن ، فرا خواندند. عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى گفت : اى ابا عبد اللَّه! خدا ، رحمتت كند ! به من اجازه بده براى مبارزه با آن دو به ميدان بروم .
پس مردى گندمگون ، قدبلند ، با دستانى سِتَبر و چهارشانه (عبد اللَّه) ، به ميدان آمد و بر آن دو ، يورش بُرد و هر دو را كُشت ... .
همسرش ، نزد او آمد و گفت: پدر و مادرم ، فدايت باد ! به دفاع از حسين، فرزند محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، نبرد كن .
عبد اللَّه نيز پيش آمد و او را به سوى زنان ، باز گردانْد ... .
شمر ، به جناح چپ [ لشكر حسين عليه السلام ] حمله كرد ؛ ولى آنان در برابرش ايستادگى و با او زد و خورد كردند. او يارانش را صدا كرد و از هر سو به حسين عليه السلام و يارانش ، يورش بُرد . عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى ، كشته شد و همسرش بر بالاى سرش مى‏گريست كه شمر ، به يكى از غلامانش به نام رستم ، فرمان داد و او نيز با عمود ، بر سرِ آن زن زد و سرش را شكست كه همان جا در گذشت .۲

1.الإقبال : ج ۳ ص ۷۳ و ۳۴۱ .

2.خَرَجَ يَسارٌ مَولى‏ زِيادٍ وسالِمٌ مَولَى ابنِ زِيادٍ فَدَعَوا إلَى المُبارَزَةِ ، فَقالَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ الكَلبِيُّ : أبا عَبدِ اللَّهِ - رَحِمَكَ اللَّهُ - ائذَن لي أخرُج إلَيهِما ، فَخَرَجَ رَجُلٌ آدَمُ طُوالٌ شَديدُ السّاعِدَينِ بَعيدُ ما بَينَ المَنكِبَينِ ، فَشَدَّ عَلَيهِما فَقَتَلَهُما ... فَأَقبَلَت إلَيهِ امرَأَتُهُ فَقالَت : قاتِل بِأَبي أنتَ واُمّي عَنِ الحُسَينِ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله . فَأَقبَلَ يَرُدُّها نَحوَ النِّساءِ ... . وحَمَلَ شِمرٌ فِي المَيسَرَةِ فَثَبَتوا لَهُ وطاعَنوهُ ، ونادى‏ أصحابَهُ فَحَمَلَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام وأصحابِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، وقُتِلَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ الكَلبِيُّ ، فَجَعَلَتِ امرَأَتُهُ تَبكي عِندَ رَأسِهِ ، فَأَمَرَ شِمرٌ غُلاماً لَهُ يُقالُ لَهُ رُستَمُ ، فَضَرَبَ رَأسَها بِعَمودٍ حَتّى‏ شَدَخَهُ فَماتَت مَكانَها ۳۶۷ (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۹۸ - ۴۰۱) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
540

يكى از سوابق درخشان آن مرد بزرگ ، اين بود كه وقتى امام على عليه السلام در كوفه ، جمعى از ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را سوگند داد كه هر كس سخنان ايشان را در غدير خُم ، به گوش خود شنيده است ، بلند شود و شهادت دهد ، يكى از كسانى كه از جا برخاست و در كنار ديگرانْ شهادت داد ، عبد الرحمان بود .
در جريان شوخى كردن ياران امام حسين عليه السلام با يكديگر در آستانه شهادت نيز ، به نام وى اشاره شده است .

۳ / ۲۳

عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى‏

عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى ، كه عبد اللَّه بن تميم كَلْبى نيز گفته شده ، از ياران امام على عليه السلام و امام حسين عليه السلام ، شمرده شده است .
وى در كوفه زندگى مى‏كرد . وقتى شنيد كه مردم براى جنگ با امام حسين عليه السلام ، آماده مى‏شوند ، تصميم گرفت كه براى يارى امام عليه السلام ، خود را به كوفه برساند . وى اين تصميم را با همسرش در ميان گذاشت . وى ، ضمن تأييد تصميم شوهرش ، به او گفت : مرا نيز همراهت ببر .
آنها شبانه ، خود را به كربلا رساندند .
عبد اللَّه ، رزمنده‏اى شجاع و دلير بود كه با تشخيص امام حسين عليه السلام ، به عنوان نخستين مبارز ، به نبرد دو تن از شجاعان دشمن رفت و آنها را به هلاكت رساند و در هجوم گروهىِ دشمن نيز ، پس از هلاكت دو تن ديگر از آنان ، به عنوان دومين شهيد از ياران امام عليه السلام به خيل شهيدان پيوست .
پس از شهادت عبد اللَّه ، همسرش نيز - كه در كنار جنازه او مى‏گريست - ، به وسيله غلام شمر - كه رستم نام داشت - ، به خيل شهيدان پيوست . در زيارت‏هاى رجبيّه» و «ناحيه مقدّسه» آمده است :

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32912
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به