481
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

اين تيرها، پيك‏هاى اين قوم به سوى شماست» .
آن دو گروه ، ساعتى با هم جنگيدند و به يكديگر حمله كردند تا اين كه گروهى از ياران حسين عليه السلام ، كشته شدند.۱

۳۳۰.تاريخ اليعقوبى : فردا كه رسيد، حسين عليه السلام بيرون آمد و با مردم ، سخن گفت و حقّش را بر آنان ، بزرگ شمرد و خداى عزّوجلّ و پيامبرش را به آنان ، يادآورى كرد و از آنان خواست كه مانع بازگشتش نشوند ؛ امّا آنان ، جز نبرد را نپذيرفتند و يا آن كه او را دستگير كرده ، نزد عبيد اللَّه بن زياد ببرند . حسين عليه السلام ، يكى پس از ديگرى ، با دسته‏ها و حتّى افراد آنان ، گفتگو كرد ؛ ولى آنان مى‏گفتند: ما نمى‏فهميم چه مى‏گويى !
حسين عليه السلام به يارانش روى آورد و گفت: «اينان ، جز مرا نمى‏خواهند و شما ، آنچه را به عهده داشتيد ، به انجام رسانديد . آزاديد كه برويد» .
آنان گفتند: به خدا سوگند كه نمى‏رويم - اى فرزند پيامبر خدا - تا جانمان را سپرِ جان تو كنيم . جزايشان ، نيكى باد !۲

۳۳۱.إثبات الوصيّة : هنگامى كه ابن زياد براى جنگ با حسين عليه السلام ، لشكر خود را رو به روى

1.فَتَقَدَّمَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ورَمى‏ نَحوَ عَسكَرِ الحُسَينِ عليه السلام بِسَهمٍ ، وقالَ : اِشهَدوا لي عِندَ الأَميرِ أنّي أوَّلُ مَن رَمى‏ ، وأقبَلَتِ السِّهامُ مِنَ القَومِ كَأَنَّهَا القَطرُ . فَقالَ عليه السلام لِأَصحابِهِ : قوموا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إلَى المَوتِ الَّذي لا بُدَّ مِنهُ ؛ فَإِنَّ هذِهِ السِّهامَ رُسُلُ القَومِ إلَيكُم . فَاقتَتَلوا ساعَةً مِنَ النَّهارِ حَملَةً وحَملَةً ، حَتّى‏ قُتِلَ مِن أصحابِ الحُسَينِ عليه السلام جَماعَةٌ ۳۳۲ (الملهوف : ص ۱۵۸ ؛ الفتوح: ج ۵ ص ۱۰۰) .

2.لَمّا كانَ مِنَ الغَدِ خَرَجَ [الحُسَينُ عليه السلام‏] فَكَلَّمَ القَومَ ، وعَظَّمَ عَلَيهِم حَقَّهُ ، وذَكَّرَهُمُ اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ ورَسولَهُ ، وسَأَلَهُم أن يُخَلّوا بَينَهُ وبَينَ الرُّجوعِ ، فَأَبَوا إلّا قِتالَهُ ، أو أخذَهُ حَتّى‏ يَأتوا بِهِ عُبَيدَ اللَّهِ بنَ زِيادٍ ، فَجَعَلَ يُكَلِّمُ القَومَ بَعدَ القَومِ وَالرَّجُلَ بَعدَ الرَّجُلِ ، فَيَقولونَ : ما نَدري ما تَقولُ . فَأَقبَلَ عَلى‏ أصحابِهِ ، فَقالَ : إنَّ القَومَ لَيسوا يَقصِدونَ غَيري ، وقَد قَضَيتُم ما عَلَيكُم ، فَانصَرِفوا ، فَأَنتُم في حِلٍّ . فَقالوا : لا وَاللَّهِ يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، حَتّى‏ تَكونَ أنفُسُنا قَبلَ نَفسِكَ ، فَجَزاهُمُ الخَيرَ ۳۳۳ (تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۴۴) .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
480

سرزمين‏هاى رى و گرگان را به تو خواهد داد ؟! به خدا سوگند كه هرگز به كام خود ، نخواهى رسيد و اين ، حتمى و تمام شده است ! هر چه مى‏خواهى ، بكن كه تو پس از من ، نه در دنيا شادمان خواهى بود ، نه در آخرت . گويى مى‏بينم كه سرت را بر نِى ، در كوفه نصب كرده‏اند و كودكان ، آن را هدف سنگ‏پرانى خود نموده‏اند» .
عمر بن سعد ، از سخن حسين عليه السلام خشمناك شد . از ايشان ، روى گردانْد و يارانش را ندا داد كه : منتظر چه هستيد ؟ همگى حمله كنيد كه يك لقمه است !۱

۲ / ۷

آغاز نبرد و فرا خواندن امام عليه السلام يارانش را به شكيبايى و جهاد

۳۲۸.الإرشاد : عمر بن سعد ، ندا داد: اى ذُوَيد ! پرچمت را نزديك بياور .
او آن را نزديك‏تر آورد. سپس عمر ، تيرش را در چلّه كمانش نهاد و آن را انداخت و گفت: گواهى دهيد كه من ، نخستين تير را انداختم .
سپس لشكر ، تير انداختند و درگير شدند .۲

۳۲۹.الملهوف : عمر بن سعد ، پيش آمد و تيرى به سوى لشكر حسين عليه السلام انداخت و گفت: نزد امير ، گواهى دهيد كه من ، نخستين تيرانداز بودم .
آن گاه ، تيرها از سوى آنان ، مانند قطره‏هاى باران، باريدن گرفت. امام حسين عليه السلام به يارانش فرمود: «خدايتان رحمت كند ! به سوى مرگى كه چاره‏اى ندارد ، برخيزيد كه

1.قالَ [الحُسَينُ‏] عليه السلام : أينَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ؟ اُدعوا لي عُمَرَ ، فَدُعِيَ لَهُ ، وكانَ كارِهاً لا يُحِبُّ أن يَأتِيَهُ ، فَقالَ : يا عُمَرُ ، أنتَ تَقتُلُني وتَزعُمُ أن يُوَلِّيَكَ الدَّعِيُّ بنُ الدَّعِيِّ بِلادَ الرَّيِّ وجُرجانَ ؟ وَاللَّهِ ، لا تَتَهَنَّأُ بِذلِكَ أبدَاً ، عَهدٌ مَعهودٌ ، فَاصنَع ما أنتَ صانِعٌ ؛ فَإِنَّكَ لا تَفرَحُ بَعدي بِدُنيا ولا آخِرَةٍ ، وكَأَنّي بِرَأسِكَ عَلى‏ قَصَبَةٍ قَد نُصِبَ بِالكوفَةِ ، يَتَراماهُ الصِّبيانُ ، ويَتَّخِذونَهُ غَرَضاً بَينَهُم . فَغَضِبَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ مِن كَلامِهِ ، ثُمَّ صَرَفَ وَجهَهُ عَنهُ ، ونادى‏ بِأَصحابِهِ : ما تَنتَظِرونَ بِهِ ؟ اِحمِلوا بِأَجمَعِكُم ، إنَّما هِيَ اُكلَةٌ واحِدَةٌ ۳۳۰ (مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۸ ؛ الحدائق الورديّة : ج ۱ ص ۱۱۹) .

2.ونادى‏ عُمَرُ بنُ سَعدٍ : يا ذُوَيدُ ، أدنِ رايَتَكَ ، فَأَدناها، ثُمَّ وَضَعَ سَهمَهُ في كَبِدِ قَوسِهِ ، ثُمَّ رَمى‏ ، وقالَ : اِشهَدوا أنّي أوَّلُ مَن رَمى‏ ! ثُمَّ ارتَمَى النّاسُ وتَبارَزوا ۳۳۱ (الإرشاد : ج‏۲ ص‏۱۰۱؛ تاريخ الطبرى: ج‏۵ ص ۴۲۹).

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31090
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به