467
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

داشت - ، به سوى ما آمد و گفت: اى كوفيان ! شما را از عذاب خدا ، بيم مى‏دهم ؛ بيم مى‏دهم! بر مسلمان ، واجب است كه برادر مسلمانش را نصيحت كند و ما تا كنون ، برادر و بر يك دين و آيين بوده‏ايم. تا آن گاه كه شمشير ، به ميان ما و شما نيامده ، سزامندِ نصيحت از جانب ما هستيد ، و چون شمشير به ميان آيد، اين حق و حرمت ، از ميان مى‏رود و ما دسته‏اى خواهيم بود و شما ، دسته‏اى ديگر . خداوند ، ما و شما را به فرزندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، آزموده است تا ببيند ما و شما ، چه كار مى‏كنيم. ما ، شما را به يارى ايشان و وا نهادن اين طاغوت، عبيد اللَّه بن زياد ، فرا مى‏خوانيم كه شما از سلطنت آن دو (يزيد و ابن زياد) ، جز بدى ، بهره‏اى نداريد . چشمانتان را از حدقه ، بيرون مى‏آورند و دست و پاهايتان را قطع مى‏كنند و شما را مُثْله مى‏نمايند و بر شاخه‏هاى خرما ، به دارتان كِشند و انسان‏هاى نمونه و قاريانتان را مى‏كُشند، همچون حُجر بن عَدى و يارانش ، و هانى بن عُروه و همانندان او .
كوفيان ، او را دشنام دادند و عبيد اللَّه بن زياد را ستودند و برايش دعا كردند و گفتند: به خدا سوگند، آرام نمى‏گيريم تا همراهت (حسين عليه السلام) و هر كه را با اوست ، بكُشيم و يا او و يارانش را دست بسته به سوى امير عبيد اللَّه ببريم !
زُهَير به آنان گفت: بندگان خدا ! فرزند فاطمه - كه رضوان خدا بر او باد - ، از پسر سميّه ، به دوستى و يارى، سزامندتر است . اگر يارى‏شان نمى‏كنيد ، پناه بر خدا ، از كُشتن آنان ! ميان اين مرد و پسرعمويش يزيد بن معاويه را خالى كنيد كه به جانم سوگند ، يزيد ، به اطاعت شما بدون كُشتن حسين عليه السلام هم رضايت مى‏دهد !
شمر بن ذى الجوشن ، تيرى به سوى او انداخت و گفت: ساكت شو، خدا ، صدايت را خاموش كند ! با پُرگويى‏ات ، ما را خسته كردى .
زُهَير به او گفت: اى فرزند بول كننده بر پاشنه پاهايش ! با تو سخن نمى‏گويم . تو چارپايى بيش نيستى و - به خدا سوگند - ، گمان نمى‏برم كه دو آيه از كتاب خدا را نيكْ بدانى! به رسوايى روز قيامت و عذاب دردناك ، بشارتت باد !
شمر به او گفت: خداوند ، تو و همراهت را لَختى ديگر مى‏كُشد .


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
466

۲ / ۲

دعاى امام در صبح عاشورا۱

۳۲۰.الإرشاد - از امام زين العابدين عليه السلام - : صبح [ عاشورا ] ، چون امام حسين عليه السلام چشم گشود و لشكر [ دشمن ]را ديد ، دستانش را بالا برد و گفت : «خداوندا! تو تكيه‏گاه من در هر سختى ، و اميد من در هر گرفتارى هستى. در هر رويدادى كه براى من اتّفاق مى‏افتد، تو تكيه‏گاه و ساز و برگِ منى . بسى پريشانى‏[ ها ]كه دل ، در آن‏[ ها ]سست مى‏شود و چاره ، اندك مى‏گردد و دوست ، انسان را وا مى‏گذارد و دشمن ، شماتت مى‏كند كه من ، از سرِ رغبت به تو ، و نه ديگران ، شكايتش را نزد تو آورده‏ام و تو در آن ، برايم گشايش قرار داده‏اى و آن را برطرف ساخته‏اى ! تو ، ولىّ هر نعمت و صاحبِ هر نيكى و نهايتِ هر مقصودى هستى» .۲

۲ / ۳

سخن گفتن زُهَير بن قَين با لشكر كوفه‏

۳۲۱.تاريخ الطبرى - به نقل از كثير بن عبد اللَّه شَعْبى - : هنگامى كه لشكر ما به سوى حسين عليه السلام حركت كرد، زُهَير بن قَين ، غرق در سلاح و سوار بر اسبش - كه دُمى پُرمو

1.اين جمله ، مشهور است كه : «كُلُّ يَومٍ عاشوراءُ وكُلُّ أَرضٍ كَربَلاءُ» . گاهى بر آن افزوده شده : «وَكُلُّ شَهرٍ مُحَرَّمٌ» . گاهى نيز ديده مى‏شود كه آن را به اهل بيت عليهم السلام نسبت مى‏دهند ، در حالى كه چنين مطالبى در منابع حديثى ديده نمى‏شود ؛ امّا مضمون آن ، ضمن اشعار محمّد بن سعيد بوصيرى (ق ۷ ق) در رثاى امام حسين عليه السلام و يارانش آمده است . متن شعر او ، اين است : كلُّ يومٍ وكلُّ أرضٍ لِكَربى‏ فيهِمُ كربلاءُ وعاشورا هر روزى و هر سرزمينى ، به خاطر اندوه من بر [مصيبت‏] آنان ، كربلا و عاشوراست . احتمالاً همين شعر ، ريشه اصلى آن جمله مشهور باشد (أعيان الشيعة : ج ۱ ص ۶۲۵ ، الدرّ النضيد : ص ۱۸).

2.لَمّا صَبَّحَتِ الخَيلُ الحُسَينَ عليه السلام ، رَفَعَ يَدَيهِ وقالَ : اللَّهُمَّ أنتَ ثِقَتي في كُلِّ كَربٍ ، ورَجائي في كُلِّ شِدَّةٍ ، وأنتَ لي في كُلِّ أمرٍ نَزَلَ بي ثِقَةٌ وعُدَّةٌ ، كَم مِن هَمٍّ يَضعُفُ فيهِ الفُؤادُ ، وتَقِلُّ فيهِ الحيلَةُ ، ويَخذُلُ فيهِ الصَّديقُ ، ويَشمَتُ فيهِ العَدُوُّ ، أنزَلتُهُ بِكَ وشَكَوتُهُ إلَيكَ رَغبَةً مِنّي إلَيكَ عَمَّن سِواكَ ، فَفَرَّجتَهُ وكَشَفتَهُ ، وأنتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعمَةٍ ، وصاحِبُ كُلِّ حَسَنَةٍ ، ومُنتَهى‏ كُلِّ رَغبَةٍ ۳۲۳ (الإرشاد : ج ۲ ص ۹۶؛ تاريخ الطبرى: ج ۵ ص ۴۲۳) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30875
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به