377
گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام

۷ / ۲۴

بسته شدن راه بر امام عليه السلام توسّط حُر

۲۵۰.تاريخ الطبرى - به نقل از هشام - : ابو مِخنَف ، از ابو جَناب ، از عدىّ بن حرمله ، از عبد اللَّه بن سليم اسدى و مَذَرى بن مُشمَعِل اسدى ، برايم نقل كرد كه : سپس از آن جا (منزلگاه شَراف) روان شدند. اوّلِ روز را با شتاب ، راه پيمودند تا روز به نيمه رسيد . آن گاه ، يكى گفت: اللَّه أكبر !
حسين عليه السلام فرمود : «اللَّه اكبر ! براى چه تكبير گفتى؟» .
گفت: نخلستان ديدم.
دو مرد اسدى گفتند: هيچ گاه در اين جا ، حتّى يك نخل نديده‏ايم.
[دو مرد اسدى‏] گفتند : حسين عليه السلام به ما فرمود : «پس به نظر شما ، چه ديده است ؟» .
گفتيم: به نظر ما ، گردن اسبان و سر نيزه‏ها را ديده است .
فرمود : «به خدا ، نظر من نيز همين است» .
آن گاه ، حسين عليه السلام فرمود : «آيا پناهگاهى هست كه به سوى آن برويم و آن را پشت سرِ خويش نهيم و با اين قوم، از يك سمت ، مقابله كنيم ؟» .
گفتيم: آرى ؛ ذوحُسُم ، پهلوى توست . از سمت چپ ، به سوى آن مى‏پيچى. اگر زودتر از اين قوم به آن جا برسى ، چنان مى‏شود كه مى‏خواهى.
پس حسين عليه السلام ، از طرف چپ ، راه آن جا را پيش گرفت. ما نيز با وى پيچيديم و خيلى زود ، گردن اسبان ، نمودار شد و آنها را آشكارا ديديم . آنها چون ديدند كه ما راه را كج كرديم ، به طرف ما پيچيدند، گويى نيزه‏هاشان ، شاخ نخل‏ها بود و پرچم‏هاشان ، بال پرندگان.
شتابان ، به سوى ذو حُسُم رفتيم و زودتر از آنها به آن جا رسيديم . حسين عليه السلام ، فرود آمد و فرمان داد تا خيمه‏هاى او را برپا كردند . آن گاه ، آن قوم - كه يك‏هزار سوار بودند - همراه حُرّ بن يزيد تميمى يَربوعى آمدند . او و سپاهش در گرماى نيم‏روز ،


گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
376

آنان ، عطايايى بخشيد و به شُرطه‏ها (پاسبانان) نيز هديه داد. آن گاه ، حُصَين بن تميم طُهَوى را به قادسيه فرستاد و به وى گفت: در آن جا بمان و هر كه را نشناختى ، دستگير كن.
حسين عليه السلام ، قيس بن مُسهِر اسدى را به سوى مسلم بن عقيل - پيش از آن كه خبر شهادتش به وى برسد - فرستاده بود . حُصَين، قيس را دستگير كرد و به سوى عبيد اللَّه فرستاد. عبيد اللَّه به وى گفت: خداوند ، مسلم را كُشت. پس در ميان مردم برخيز و به دروغگو پسر دروغگو ، دشنام بده.
قيس ، بر منبر رفت و گفت: اى مردم! من از حسين بن على در منزلگاه حاجِر ، جدا شدم و من ، فرستاده او به سوى شمايم. او از شما يارى مى‏خواهد.
عبيد اللَّه ، دستور داد او را از بالاى قصر ، انداختند و جان داد.
حُصَين بن تميم (نُمَير)، حُرّ بن يزيد يَربوعى (از قبيله بنى رياح) را با هزار نفر به سوى حسين عليه السلام فرستاد و گفت: او را همراهى كن و مگذار برگردد كه وارد كوفه شود و راه را بر او تنگ كن .
حُرّ بن يزيد ، چنين كرد و حسين عليه السلام راه عُذَيْب را در پيش گرفت تا به دامنه و سراشيبى نجف رسيد و در قصر (منزلگاه) ابو مُقاتِل ، فرود آمد.۱

1.جَمَعَ عُبَيدُ اللَّهِ المُقاتِلَةَ وأمَرَ لَهُم بِالعَطاءِ ، وأعطَى الشُرَطَ ، ووَجَّهَ حُصَينَ بنَ تَميمٍ الطُّهَويَّ إلَى القادِسِيَّةِ ، وقالَ لَهُ : أقِم بِها ، فَمَن أَنكَرتَهُ فَخُذهُ . وكانَ حُسَينٌ عليه السلام قَد وَجَّهَ قَيسَ بنَ مُسهِرٍ الأَسَدِيَّ إلى‏ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ قَبلَ أن يَبلُغَهُ قَتلُهُ ، فَأَخَذَهُ حُصَينٌ فَوَجَّهَ بِهِ إلى‏ عُبَيدِ اللَّهِ ، فَقالَ لَهُ عُبَيدُ اللَّهِ : قَد قَتَلَ اللَّهُ مُسلِماً ، فَأَقِم فِي النّاسِ فَاشتِمِ الكَذّابَ ابنَ الكَذّابِ ، فَصَعِدَ قَيسٌ المِنبَرَ فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ، إنّي تَرَكتُ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام بِالحاجِرِ ، وأنَا رَسولُهُ إلَيكُم ، وهُوَ يَستَنصِرُكُم . فَأَمَرَ بِهِ عُبَيدُ اللَّهِ ، فَطُرِحَ مِن فَوقِ القَصرِ فَماتَ . ووَجَّهَ الحُصَينُ بنُ تَميمٍ الحُرَّ بنَ يَزيدَ اليَربوعِيَّ - مِن بَني رِياحٍ - في ألفٍ إلَى الحُسَينِ عليه السلام ، وقالَ : سايِرهُ ولا تَدَعهُ يَرجِعُ حَتّى‏ يَدخُلَ الكوفَةَ ، وجَعجِع بِهِ ، فَفَعَلَ ذلِكَ الحُرُّ بنُ يَزيدَ ، فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام طَريقَ العُذَيبِ حَتّى‏ نَزَلَ الجَوفَ ، مَسقَطَ النَّجَفِ مِمّا يَلِي المِئَتَينِ ، فَنَزَلَ قَصرَ أبي مُقاتِلٍ ۲۵۰ (الطبقات الكبرى/ الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۶۳) .

  • نام منبع :
    گزيده شهادت نامه امام حسين عليه السّلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدى رى‏ شهرى، تلخیص: مرتضی خوش‌نصیب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32453
صفحه از 1088
پرینت  ارسال به