تاريخ انتشار: یکشنبه 1396/6/12
کد خبر: 60534

نشست علمی نقد و بررسی کتاب‌ "قرآن‌شناسی امامیه در پژوهش‌های غربی" و کتاب "تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی" برگزار شد

محمدکاظم شاکر، استاد دانشگاه علامه طباطبایی: در دوره جدید، قرآن‌پژوهی به عنوان یک جریان در مراکز آکادمی قرار دارد و به صورت روشمند انجام می‌شود.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه قرآن و حدیث به نقل از خبرگزاری ایسنا، نشست علمی نقد و بررسی کتاب «قرآن‌شناسی امامیه در پژوهش های غربی» و کتاب «تفسیر امامیه در پژوهش های غربی»  دوشنبه  ۶ شهریور  با حضور  دکتر محمدکاظم  رحمتی،  دکتر محمدکاظم شاکر و آقای محمدعلی طباطبایی پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمدعلی طباطبایی پژوهشگر پژوهشکده تفسیر اهل بیت علیهم السلام پژوهشگاه قرآن و حدیث گفت: این دو کتاب «قرآن‌شناسی امامیه در پژوهش های غربی» و «تفسیر امامیه در پژوهش های غربی» حاصل ایده اولیه‌ ای است که دکتر علی راد حدود سال ۱۳۹۳ در پژوهشگاه قرآن و حدیث مطرح کردند. با نظر مساعد مسئولان پژوهشگاه قرار بر این شد که در قالب طرح پژوهشی مجموعه تمام کارهایی که در غرب درباره تقسیر امامیه شده مورد بررسی قرار بگیرد تا از بین آنها بهترین‌ها به فارسی ترجمه شود و در فرصتی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد و در نهایت در قالب کتاب ارائه شود.

او ادامه داد: تلاش کردم تمام آنچه را در غرب از آغاز دوران فعالیت های آکادمیک غربی ها درباره اسلام شناسی و به طور خاص در مورد نگاه شیعه به قرآن و مقوله تفسیر انجام شده جمع آوری، مطالعه  و گزارش هایی تهیه کنم و آنهایی را که به لحاظ کیفیت بهتر بودند انتخاب کنم و به دست مترجمان بسپارم. وقتی به مجموعه آثار غربی ها در این حوزه مراجعه کردم با توجه به شناختی که از اسلام پژوهی غربی ها داشتم به این نتیجه رسیدم که در حوزه تفسیر امامیه و اسلام شناسی امامیه در غرب آن حد از کیفیت علمی که در کارهای دیگر غرب می بینیم، وجود ندارد.

طباطبایی افزود: در بازه یک قرن کار جدی در مورد تفسیر امامیه صورت نگرفته است. دلیل مستقیم این کم‌کاری این بوده که در غرب اصلا توجه خاصی به امامیه نبود. از میانه قرن بیستم  به بعد کم کم کارهایی جدی شروع می شود. وقوع انقلاب در دهه ۷۰ محرک قوی برای روی آوردن تعداد بیشتری از اسلام شناسان غربی و پژوهشگران به شیعه شد. از اوخر قرن بیستم  به بعد دیگر کیفیت کارها به حدی می رسد که قابل توجه می شود. با ورود به قرن بیستم موج بزرگی از غربی ها برای پرداختن به کارهای شیعیان شروع به فعالیت می کنند. از سال ۲۰۰۵به بعد شاهد انتشار حداقل یک مقاله یا کتاب در این باره به یکی از زبان های غربی هستیم. در این سال ها مجموعه تولیدات غربی ها در این حوزه به اندازه کل ۱۶۰ سال قبل است.

او فرایند ۱۶۰ ساله را به سه دوره  تقسیم کرد و گفت: دوره اول،  اوایل قرن بیستم است؛ دوره ای که اسم آن را دوران ادبیات جدلی می گذارم. اگر کسی از غربی ها به سراغ کارهای شیعه آمده نگاه جدلی قرن ۱۸ و ۱۹ را در کارهایش می بینیم. اصلا عجیب نیست که یک نویسنده در آن فضا به صورت آشکار ضد الهیات اسلامی مطلب بنویسد. این نوع ادبیات تا سال ۱۹۳۰ ادامه پیدا می کند و به لحاظ علمی هیچ ارزشی ندارد. از سال ۱۹۳۰ به بعد فضا کمی عوض می شود و به جای ادبیات جدلی یک نوع نگاه فرقه نگرایانه به این مقوله پیدا می شود. این نگاه تا میانه قرن بیستم ادامه پیدا می کند. در میانه قرن بیستم کسانی پیدا می شوند که تخصص آنها شیعه پژوهی است و مانند گذشته،  شیعه به عنوان یک فرقه بی اهمیت دیده نمی شود. در این دوران کسانی  هستند که خود را وقف شیعه شناسی  می کنند.

وی ادامه داد: در مجموعه کار غربی ها خودآگاه یا ناخودآگاه دو موضوع اصلی  پیش زمینه کار آنها قرار می گیرد؛ مساله تحریف و سبک خاص شیعیان در تفسیر است که غربی ها به عنوان تفسیر باطنی از آن توصیف می کنند. کتاب قرآن شناسی امامیه ۱۰ مقاله را در بر می گیرد و جلد دیگر به تفسیر امامیه اختصاص دارد که ۱۴ مقاله در بردارد.  این مقاله ها آخرین آثار غربی ها در این زمینه هستند و همه برای قرن بیست و یکم هستند و شاید یکی از مقاله ها برای قرن بیستم  باشد. پرداختن غربی ها به موضوع تفسیر امامیه کاملا تخصصی شده و ارزش دارد به سراغ آخرین کارهای آنها برویم و آنها را به فارسی برگردانیم.

در ادامه این نشست، محمدکاظم شاکر با بیان اینکه کارهای خاورشناسان در دوره اخیر برای جامعه علمی اسلامی خوب و مبارک است، گفت: شاید برخلاف فعالیت های دین پژوهشی در غرب که نهاد کلیسا و دین در دوره قرون وسطا انجام می دادند و بیشتر جنبه جدی و کلامی و رنگ و بوی مذهبی داشتند، در دوره بعدی توسط نهاد دولت انجام می شد که با اغراض سیاسی و منافع اقتصادی به جامعه اسلام نگاه می کردند، در دوره جدید جریان  قرآن پژوهی در غرب دیگر به صورت قدیم نیست، بلکه به عنوان یک جریان در مراکز آکادمی قراردارد و این مراکز قوانینی نوشته یا نانوشته دارد. در دوره اخیر قرآن پژوهی، سنت پژوهی و... به صورت روشمند انجام می شود؛ یعنی در هر موضوعی موظف هستید روش آن علم را رعایت کنید. روشمند بودن لزوما به معنای درست بودن نیست؛ اگر در هر موضوعی حرف می زند خودشان را موظف می دانند در چهارچوب آن علم  حرف بزنند.

وی ادامه داد: ما خیلی از مسائل و شاخه های علمی را به امری به نام اعتقاد پیوند می زنیم. ما باید یک بازنگری اساسی در مورد موضوعات مختلفی همچون سیره، شخصیت امامان و پیامبران انجام دهیم تا ببینم به چه چیزهایی اعتقاد داریم تا بفهمیم این اعتقادات از کجا آمده است و آیا  این اعتقادات ریشه عقلانی دارند یا خیر. تاریخ گذاری ها و نقد ادبی که در این کتاب آمده برای ما بسیار مفید است و  پژوهش های ما را در مسیر بهتری قرار می دهد.

شاکر در نقد کتاب گفت: متن ترجمه شده  را با متن اصلی تطبیق دادم. من با مترجم کتاب مخالفم که شیوایی را فدای وفاداری به متن  کردند. در چنین متن هایی که دانشجوی لیسانس علوم قرآن می خواهد بداند خاورشناسان راجع به تفسیر شیعه چه می گویند باید مخاطب را در نظر بگیریم. مخاطب این گونه کتاب ها دانشجویان هستند و چقدر می توانند این متن را راحت بخوانند. خود من این مقالات را به سختی خواندم. حتی چندین بار یک متن را خواندم تا متوجه  ترجمه شدم. با این حال خواندن بعضی از مقالات ساده بود. همچنین بهتر بود برای هر کتاب یک مقدمه جدا از طرف یک فرد متخصص که  اهل طبقه بندی، گزارش و تحلیل باشد، نوشته می شد.

محمدکاظم رحمتی  از دیگر سخنرانان این نشست گفت: یکی از معایب این کتاب نداشتن مقدمه خوب است چرا که مخاطب نمی تواند به یک دسته‌بندی مشخص از مقالات برسد و مقالات را خوب فهم کند. همچنین  تعدادی از مقالات این کتاب از نظر محتوا ایراد دارند که فهم آن را برای مخاطب دشوار می کنند. با این وجود،  ویراستاری  یک‌دست کتاب نشان دهنده قلم واحدی است که در کل کتاب به کار برده شده است. برای این کار زحمت زیادی کشیده شده چراکه متن‌های اینچنینی، دشواری‌های خاص خود را دارند. سامان دادن این مجموعه یک‌دست، نشان از توانمندی پدیدآورندگان اثر دارد.