
««« مطالعه کتاب »»»
|
نام منبع : |
رضايت زناشويي |
|
پدید آورنده : |
عباس پسنديده |
|
سایر پدیدآورندگان : |
|
|
تعداد جلد : |
1 |
|
ناشر : |
دارالحدیث |
|
محل نشر : |
قم |
|
تاریخ انتشار : |
1391 |
|
نوبت چاپ : |
اول |
پيشگفتار
خانواده، از نهادهای مهم و همیشگی جامعۀ انسانی است که سلامت آن، نقش مهمّی در سلامت فرد و جامعه دارد. احساس کامیابی و شادکامی همسران و همچنین رشد و تربیت فرزندان، به موفّقیت خانواده بستگی دارد. این، نکتهای است که اگر مورد توجه قرار نگیرد، ممکن است آسیبهای فراوانی (مانند: همسرآزاری، اعتیاد، طلاق، خیانت و فرار از خانه) را در پی داشته باشد. از این رو، پرداختن به خانواده، اهمیتی دو چندان پیدا میکند.
خوشبختانه، از آن جا که در منابع اسلامی، خانواده، از جایگاه بلندی برخوردار است، آموزههای دینی فراوانی در بارۀ آن، در دسترس ماست. این آموزهها باید گردآوری شوند و اطلاعاتِ به دست آمده از آنها، مورد تجزیه و تحلیل و پردازش، قرار گیرد.
بررسیهای «همایش اسلام و آسیبهای اجتماعی» نشان داد که الگوی دینی خانواده، بویژه در دو حوزۀ «شیوۀ انتخاب همسر» و «سبک همسرداری»، نقشی اساسی در پیشگیری از بسیاری آسیبهای اجتماعی دارد. مسئولان «سازمان بهزیستی کشور»، بنا به رسالت خود در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، پیشنهاد تدوین متنی بر اساس آموزههای اسلامی را ارائه نمودند که مورد موافقت «پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث» قرار گرفت. در همین زمینه، جلسات کارشناسی، میان نمایندگان دو مرکز، تشکیل شد و سرفصلهای پژوهش مورد نظر، تدوین گشت و سپس کار مطالعه و بررسی متون دینی شروع شد و نتیجۀ آن، به اطلاع مسئولان سازمان بهزیستی کشور رسید و مورد تأیید، قرار گرفت.
از مزیّتهای متن حاضر، آن است که مبتنی بر یک دیدگاه نظری در پایداری و رضایت زناشویی است و همۀ مطالب، بر گِرد آن، شکل گرفتهاند. لذا از انسجام تئوریک (نظری) برخوردار است. همچنین سعی شده تا از توصیۀ صِرف، پرهیز شود و به همین خاطر، تا حدّ امکان، آموزههای اسلامی تبیین شدهاند تا منطق حاکم بر آنها و نقشی که در پایداری و رضامندی زندگی دارند، برای مخاطب، روشن شود، و نیز سعی شده است که نظام مطالب، ناظر به موقعیتهای عینی و ملموس زندگی باشد، تا اثر، با قابلیّتهای کاربردی، در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
بر خود، لازم میدانیم که از «سازمان بهزیستی کشور» و همۀ مدیران و مسئولانی که ما را در این پژوهش، یاری نمودند، تشکّر کنیم. بویژه از آقای دکتر حبیبالله مسعودیفرید، رئیس وقت دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و طرّاح اصلی این ایده، و همچنین آقای دکتر کامران جعفرنژاد، مشاور این پژوهش، صمیمانه سپاسگزاریم.
از همۀ اندیشمندان محترم و خانوادههای گرامی درخواست میکنیم که دیدگاهها و پیشنهادهای خود را با این پژوهشکده و یا با سازمان بهزیستی کشور، در میان بگذارند تا در ویرایشهای بعدی، مورد توجّه قرار گیرند.
واحد حدیث و علوم روانشناختی
پژوهشکدۀ علوم و معارف حدیث
مقدّمه
خانواده، کوچکترین واحد اجتماعی است؛ اما مهمترین نهاد اجتماعی نیز به شمار میآید. این اهمیت، به چند جهت است: یکی این که خانواده به لحاظ جمعیتی، فراگیرترین نهاد است. هیچ نهادی را نمیتوان یافت که به اندازۀ خانواده، عضو داشته باشد. همۀ افراد بشر، حتّی آنان که ازدواج نمیکنند، به نوعی عضو خانواده به شمار میروند. دلیل دیگر این که به لحاظ زمانی نیز فراگیرترین نهاد است؛ به گونهای که زندگی افراد را از آغاز تا انجام در برمیگیرد. تقریباً هیچ زمانی را نمیتوان متصوّر شد که انسان، درون خانواده قرار نداشته باشد. سوم این که خانواده، کانون تربیت انسانها، و مرکزی است که سرنوشت دنیا و آخرت انسان در آن رقم میخورد.
بیتردید، سالهای نخستین زندگی ـ که مهمترین دوران در شکلگیری شخصیت و سرنوشت افراد است ـ ، درون خانواده میگذرد. پس از آن در دوران نوجوانی و جوانی نیز خانواده، نقش اساسی دارد و سپس در دوران تشکیل خانواده نیز همسر، عامل مهمی در تعیین سرنوشت و تأمین موفّقیت و کامیابی دارد.
چهارم این که جامعه، از خانوادهها تشکیل یافته است؛ از این رو، سرنوشت جامعه، با سرنوشت خانواده، در پیوند است. اگر خانواده، به عنوان قطعهای از جورچین جامعه سامان یابد، و اگر خانواده، به عنوان کانون تربیت نیروهای جامعه درست عمل کند، بیتردید در سامان دادن جامعه و موفّقیت آن، تأثیر فوق العادهای خواهد داشت.
این امور نشان میدهند که خانواده، یکی از مهمترین و اساسیترین مسائل زندگی است که باید نسبت به آن حساس بود. به دلیل اهمیتی که کانون خانواده دارد، نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت و باید برای موفّقیت آن تلاش کرد و راه آن را شناخت. از این رو، عوامل مؤثّر در موفّقیت و کامیابی خانواده، ارزش و اهمیت والایی دارد و این کامیابی، در گرو کسب مهارت زندگیِ خانوادگی است. یکی از عوامل شکست و ناکامی خانواده، کمبود مهارتهای لازم برای یک زندگی مشترک است.
از ديگر سو، كوتاهي در تشكيل خانواده و ادارۀ آن، گاهی ميتواند زيانهاي جبرانناپذيري به فرد و حتّي جامعه وارد سازد. ريشۀ برخي از آسيبهاي اجتماعي را بايد در همين امر جستجو نمود.
پديدۀ «همسرآزاري»، گاه ريشه در ازدواج نادرست و چگونگي تشكيل خانواده دارد و گاه ريشه در ادارۀ نادرست زندگي و نبود مهارتهاي لازم براي تعامل با همسر. همين امر ميتواند در ادامه، به طلاق عاطفي و حتي طلاق حقوقي كشيده شود. همچنين فقدان مهارت در تحمّل مشكلات زندگي و نابهسامانيهاي روابط زناشويي، ميتواند زمينۀ اعتياد و حتي خودكشي را فراهم سازد. از عوامل اعتياد و خودكشي، تأكيد افراطي بر رفاه و لذّتطلبي از يك سو، و از دست دادن توان تحمّل و بردباري از سوي ديگر است. همچنين انتخاب و عملكرد نادرست در زندگي، ممكن است زمينۀ خيانت زناشويي را به وجود آورد. اگر كسي در انتخاب همسر اشتباه كند و يا در چگونگي تعامل با همسر، ناكارآمد باشد و نتواند نيازهاي وي را تأمين و او را دلگرم سازد، ممكن است وي را به خيانت بكشاند.
اين امور و اموري از اين دست، نشان ميدهند كه تنها راه پيشگيري از اين گونه آسيبهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي، بازگشت به «سَبك دينيِ ازدواج و زندگي زناشويي» است. اولیای دین، با توجّه به اهمیت خانواده در حیات انسانی، مطالب ارزشمندی را بیان نمودهاند که در قالب حدیث به دست ما رسیدهاند. از این رو، حدیث، منبع مطمئنی برای یافتن اطلاعات لازم در بارۀ خانواده و مهارتهای زندگی زناشویی است. البته هر چند احادیث خانواده، نقش مهمی در کامیابی و موفّقیت زندگی دارند، با این حال، آموزههای دین در این باره، در لابهلای متون دینی پراکندهاند. از این رو، باید این مسائل را کشف و طبقهبندی نمود و به راهکارهایی اجرایی تبدیل کرد.
از يافتههاي مهم اين پژوهش، آن است كه همۀ آموزههاي خانوادگي اسلام، از پيش از ازدواج و پس از آن، بر محور پايداري و رضايت زناشويي استوار است. شيوۀ انتخاب همسر و معيارهاي آن، و تنظيم تعامل همسران با يكديگر، همگي به گونهاي طراحي شدهاند كه در پایان، كارآمدي، رضامندي و پايداريِ خانواده را تأمين كنند. از اين رو، امورِ پيش از ازدواج و حتّي داشتن شناخت لازم نسبت به همسر و ازدواج، در چارچوب پايداري و رضايت زناشويي طرح شدند.
در فصل نخست، به صورت كوتاه، مسئلۀ ازدواج و ترغيب به آن، مورد بحث قرار گرفته است. سبك اسلام در اين مسئله، از يك سو، برطرفسازي موانع و از سوي ديگر، تشويق به ازدواج است. در فصل دوم، عوامل پيشينيِ پايداري و رضامندي مورد بررسي قرار گرفتهاند. در اين فصل، نخست به توانمنديهاي شناختي و سپس به مهارت در انتخاب پرداخته شده است. در فصل سوم، به صورت گسترده، عوامل پسيني، مورد بررسي قرار گرفتهاند. شكل تنظيم اين فصل، خود، مبتني بر يكي ديگر از يافتههاي مهم اين پژوهش است و آن اين كه: در ميان مباحث پسيني، يك راهبرد وجود دارد و يك سري عواملي كه به تحقّق آن راهبرد كمك ميكنند.
بر اساس مطالعات، راهبرد اسلام در پايداري و رضايت زناشويي، «مودّت و رحمت» است؛ امّا تحقّق اين راهبرد، بسته به تعامل مثبت و سازندهای است كه در ادبيات دين، از آن به عنوان «حُسن معاشرت (همنشینیِ شایسته)» (براي مردان) و «حُسن تَبَعُّل (شوهرداری شایسته)» (براي زنان) ياد شده است.
در مرحلۀ بعد، چگونگي تعامل مثبت و سازنده قرار گرفته است. لذا اسلام، شيوۀ اين تعامل را با توجّه به موقعيتهاي مختلف و نيازهاي متفاوت زندگي، بيان نموده است. اين امور عبارتاند از: خوشاخلاقي، واكنش مناسب به خوبيها و بديهاي همسر، الگوي تعامل مثبت با همسر ـ خانواده، واكنش مناسب در غيبت و حضور همسر، ارضاي جنسي، شادي و نشاط در خانواده، سازگاري و مدارا، الگوي مناسب اقتصادي، كمك به همسر و سرانجام، معناداري زندگي زناشويي. بويژه در امر آخر، بر عنصر ايمان تأكيد شده است. بررسيها نشان داد كه همۀ ويژگيهاي مثبتي كه براي موفّقيت و كاميابي زندگي نياز است، در عنصر «ايمان» نهفته است. بنا بر اين، تحقّق بخش پايداري و رضايت زناشويي (از راهبرد تا عوامل)، ايمان واقعي به خداوند متعال است.
در پايان، از پژوهشكدۀ علوم و معارف حديث كه امكان اين پژوهش را به وجود آورد و از «گروه تدوين دانشنامههاي حديثي» پژوهشكده كه منابع اسلامي را در اختيار اين پژوهش قرار داد، تشكّر ميكنم. همچنين از سازمان بهزيستي كشور كه رويكرد اسلامي را در پيشگيري از آسيبهاي خانوادگي و ارتقای آن در پيش گرفته است و از جناب آقاي دكتر مسعود فريد كه طرّاح اصلي اين ايده و در اين راه، با دلسوزي و اخلاص تمام، پيگير تحقّق اين پژوهش بودند، و نيز از جناب آقاي دكتر کامران جعفرنژاد كه با مباحثهها، مشاورهها و بيان نكات عالمانۀ خود بر غناي اين اثر افزودند، قدرداني ميكنم. از جناب حجةالاسلام مهدي هوشمند نيز كه مسئوليت بازبيني و تقويت مصادر و تهية كتابنامه را بر عهده داشتند، تشكّر ميكنم. همچنين از همسر فداكارم كه با تحمّل سختيهاي پژوهش و مطالعۀ اثر، اين جانب را در به سرانجام رساندن تحقيق و دقيقتر ساختن مطالب آن، ياري دادند و از فرزندانم كه با بردباري و مهرباني، اين دوران را تحمّل نمودند، صميمانه تشكر ميكنم و براي همگان از خداوند منّان، پاداش عظيم خواهانم!
بيترديد، هيچ پژوهشي مصون از اشتباه نيست. از تمام انديشمندان و صاحبنظران درخواست ميكنم تا نظریات كارشناسي خود را با اين جانب و يا با «واحد حديث و علوم روانشناختي» پژوهشكدۀ علوم حديث در ميان بگذارند تا در جهت تقويت و تصحيح پژوهش در چاپهای بعدی، مورد استفاده قرار گيرد. از خداوند متعال ميخواهم كه توفيق خدمت خالصانه به دين و ترويج فرهنگ اهل بيت علیهم السلام را بيش از پيش به همۀ ما عنايت فرمايد!